بررسی تطبیقی انگیزه پیشرفت در کارآفرینان با غیرکارآفرینان در صنایع شهر تهران

نویسندگان

1 استادیار دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران

2 دانشجوی دکتری روان‌شناسی سلامت دانشگاه تهران

3 دانشیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه الزهرا (س)

چکیده

کارآفرینی فرایند ابتکار و نوآوری و ایجاد کسب‌وکارهای جدید در شرایط مخاطره‌آمیز از طریق کشف فرصت‌ها و بهره‌گیری از منابع است. به‌ویژه مک‌کللند (1961) بر ارتباط انگیزه‌ی پیشرفت، کارآفرینی و توسعه تاکید فراوان دارد. این پژوهش به بررسی مقایسه‌ای سطح انگیزه‌ی پیشرفت در سه گروه کارآفرینان فردی، کارآفرینان سازمانی و غیر کارآفرینان پرداخته است. 150 تن از مدیرعاملان شرکت‌های صنعتی شهر تهران (در هر گروه 50 نفر) به‌صورت تصادفی انتخاب شده و به پرسش‌نامه‌ی انگیزه‌ی پیشرفت باهارگاوا (1994) پاسخ دادند. براساس تحلیل واریانس یک‌راهه و آزمون تعقیبی شفه انگیزه‌ی پیشرفت کارآفرینان (فردی و سازمانی) به‌صورت معنی‌داری بیش از گروه غیرکارآفرین است و از این‌رو فرضیه‌ی اول تایید شد. به‌رغم وجود تفاوت بین دو گروه کارآفرین فردی و سازمانی در سطح انگیزه‌ی پیشرفت، از آن‌جا که این تفاوت معنی‌دار نبود فرضیه‌ی دوم پذیرفته نشد. بررسی سطح تحصیلات سه گروه و نوع شغل پدر (آزاد و یا دولتی) توسط مجذور خی نشان داد که سطح تحصیلات کارآفرینان بالاتر از غیرکارآفرینان است و پدر اغلب کارآفرینان به‌صورت آزاد- و نه دولتی- شاغل هستند و بدین ترتیب فرضیه‌ی سوم و چهارم تایید شدن

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

بررسی تطبیقی انگیزه پیشرفت در کارآفرینان با غیرکارآفرینان در صنایع شهر تهران

نویسندگان [English]

  • محمود داریانی 1
  • مریم صاحی 2
  • زهره خسروی 3
1
2
3
چکیده [English]

کارآفرینی فرایند ابتکار و نوآوری و ایجاد کسب‌وکارهای جدید در شرایط مخاطره‌آمیز از طریق کشف فرصت‌ها و بهره‌گیری از منابع است. به‌ویژه مک‌کللند (1961) بر ارتباط انگیزه‌ی پیشرفت، کارآفرینی و توسعه تاکید فراوان دارد. این پژوهش به بررسی مقایسه‌ای سطح انگیزه‌ی پیشرفت در سه گروه کارآفرینان فردی، کارآفرینان سازمانی و غیر کارآفرینان پرداخته است. 150 تن از مدیرعاملان شرکت‌های صنعتی شهر تهران (در هر گروه 50 نفر) به‌صورت تصادفی انتخاب شده و به پرسش‌نامه‌ی انگیزه‌ی پیشرفت باهارگاوا (1994) پاسخ دادند. براساس تحلیل واریانس یک‌راهه و آزمون تعقیبی شفه انگیزه‌ی پیشرفت کارآفرینان (فردی و سازمانی) به‌صورت معنی‌داری بیش از گروه غیرکارآفرین است و از این‌رو فرضیه‌ی اول تایید شد. به‌رغم وجود تفاوت بین دو گروه کارآفرین فردی و سازمانی در سطح انگیزه‌ی پیشرفت، از آن‌جا که این تفاوت معنی‌دار نبود فرضیه‌ی دوم پذیرفته نشد. بررسی سطح تحصیلات سه گروه و نوع شغل پدر (آزاد و یا دولتی) توسط مجذور خی نشان داد که سطح تحصیلات کارآفرینان بالاتر از غیرکارآفرینان است و پدر اغلب کارآفرینان به‌صورت آزاد- و نه دولتی- شاغل هستند و بدین ترتیب فرضیه‌ی سوم و چهارم تایید شدن