دانشکده کارآفرینیفصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی2008-22669120160521Opportunity Recognition and Prioritization of Light Commercial Vehicles in Mobile Medical Clinic Developmentشناسایی و اولویت بندی فرصت های کاربری خودروهای تجاری سبک در توسعه کلینیکهای سیار پزشکی1195986210.22059/jed.2016.59862FAمحمد علیمرادیاستادیار دانشکده کارآفرینی دانشکده کارافرینی0000-0003-2646-9985شهرامحسین پورکارشناسی ارشد کارآفرینی دانشگاه تهرانJournal Article20160118Based on the usage types of commercial vehicles, these vehicles are divided into several groups which can provide various mobile services in health sectors in different circumstances such as deprived areas, tourist resorts and critical situations. Based on opportunity recognition theory of demand-side; this research is trying to identify and prioritize the opportunities of using vehicles in Iran mobile health clinics. The research population consists of healthcare experts and the data collected in qualitative part of research by the semi-structured interviews, were assessed by content analysis and open coding techniques and statistical techniques were applied to analyze collected data from the questionnaires in quantitative part. To prioritize the types of opportunities recognized in the qualitative phase, Friedman test was used. The results of this research reveals that many opportunities in mobile services in health core sector were categorized into five main areas including education and counseling, screening, immunization, specialized health and laboratory.کاربری در صنعت خودروسازی مربوط به نوع استفاده از کامیون یا کشنده است که روی خودروهای تجاری نصب می شوند و در همه حوزهها از جمله در پزشکی کاربردهای مختلفی از قبیل شرایط بحرانی، مناطق محروم و مناطق توریستی را دارا است. این پژوهش درصدد است به شناسایی و اولویت بندی فرصتهای کاربری خودروها در توسعه درمانگاههای(کلینیک) سیار پزشکی بپردازد. <br /> پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها ز نوع آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) بوده و از نظریة تشخیص فرصت مبتنی بر شناسایی سمت تقاضای کالاها و خدمات استفاده کرده است. حجم نمونة در بخش کیفی 24 خبره و در بخش کمی 79 پرسشنامه (سئوالهای بسته-پاسخ) است. روش جمع آوری و تحلیل دادههای کیفی به صورت مصاحبههای نیمه ساختار یافته و تحلیل محتوا و کدگذاری باز و در بخش کمی، دادههای گردآوری شده از پرسشنامه و استفاده از تحلیلهای آماری صورت گرفته است. نتایج نشان میدهد فرصتها در پنج حوزه اصلی کلینیکهای سیار با کاربری مشاوره وآموزش، غربالگری، ایمنسازی، تخصصی و درمانی و آزمایشگاه شناسایی شده است.دانشکده کارآفرینیفصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی2008-22669120160521Exploring the Process of New Venture Creation Decision-Making in Iran High-Tech Industries: Conceptualization with a Non-Teleological Approachواکاوی فرایند تصمیمگیری ایجاد کسب و کار جدید در صنایع فناور پیشرفته ایران: مفهومپردازی با رویکرد غیر غایتگرا21385984210.22059/jed.2016.59842FAمهدیزیوداردانشجوی دکترای کارآفرینی، دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهراننرگسایمانی پوردانشیار دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران0000-0002-6905-6673Journal Article20160407Decision-making by entrepreneurs is a process that cannot be explained by existing models. Literature analysis reveals a gap due to the teleological approach of existing models. This research aims to conceptualize central elements of new venture creation decision-making process in a selected sample of nascent entrepreneurs in Iranian high-tech industries based on a non-teleological approach and by a qualitative and explorative plan. The research has fundamental view and explorative purpose and the strategy of qualitative research is multiple case studies. The research sample includes active nascent entrepreneurs of high-tech nano and bio-technology industries of Tehran and the sample size was determined by theoretical saturation. After finalizing the interview protocol, data collection was conducted through qualitative event-based interviews with 20 nascent entrepreneurs. After coding, categorizing and validating the research findings, central elements of new venture creation decision-making process was recognized. Accordingly, entrepreneurial orientation and competency, entrepreneurial meta-cognition, primary actions and feedback receiving and positive attitude toward changes are the central elements of new venture creation decision-making process.فرایند تصمیمگیری کارآفرینان در چارچوب الگوهای موجود قابلتبیین نیست و تحلیل ادبیات موجود، شکاف ناشی از غایتگرابودن الگوهای موجود را آشکار میسازد. از اینرو، در پژوهش پیش رو با رویکرد غیرغایتگرا و با استفاده از یک طرح کیفی و اکتشافی به مفهومپردازی عناصر مرکزی فرایند تصمیمگیری ایجاد کسبوکار جدید در نمونهای منتخب از کارآفرینان نوپای حوزة صنایع فناور پیشرفتة ایران پرداخته میشود. تحقیق حاضر به لحاظ جهتگیری، بنیادی است و از نظر هدف، اکتشافی است. نوع پژوهش کیفی و راهبرد اتخاذشده نیز موردکاوی چندگانه است. جامعة آماری پژوهش، کارآفرینان نوپای فعال در حوزة صنایع فناور پیشرفتة نانو و زیستفناوری شهر تهران هستند.روش نمونهگیری پژوهش، نظری و ملاک تعیین حجم نمونه، اشباع نظری بود. گردآوری دادهها پس از نهاییشدن پروتکل مصاحبه و با استفاده از مصاحبههای کیفی واقعهمحور با بیست کارآفرین نوپای نمونة نظری پژوهش انجام گرفت. نتایج فرایند کدگذاری، طبقهبندی و اعتباربخشی به یافتههای پژوهش، مقولههای مرکزی فرایند تصمیمگیری ایجاد کسبوکار جدید در نمونة کارآفرینان را تعیین کرده است. برایناساس، مفاهیم گرایش و شایستگی کارآفرینانه، فراشناخت کارآفرینانه، پیشاقدامات و دریافت بازخورد و نگرش مثبت به تغییر، مجموعة مقولههای مرکزی فرایند تصمیمگیری ایجاد کسبوکار جدید را تشکیل میدهند.دانشکده کارآفرینیفصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی2008-22669120160521Content Analysis of Policies being Appropriate to the Entrepreneurial Ecosystemواکاوی محتوای سیاست ها در تطابق با ابعاد اکوسیستم کارآفرینی39585986110.22059/jed.2016.59861FAرضوانقمبرعلیاستادیار دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاهحسینآگهیکرمانشاه-دانشکده کشاورزی، گروه ترویج و توسعه روستایی، دانشگاه رازیامیرحسینعلی بیگیکرمانشاه-دانشکده کشاورزی، گروه ترویج و توسعه روستایی، دانشگاه رازی کرمانشاهکیومرثزرافشانیکرمانشاه-دانشکده کشاورزی، گروه ترویج و توسعه روستایی، دانشگاه رازی کرمانشاهJournal Article20150715A proper policy-making process is essential for development of entrepreneurship ecosystem. Government plays an important role in development of entrepreneurship by formulation and implementation of appropriate policies. Lack of attention to the entrepreneurial ecosystem in entrepreneurship development policy-making, causes many problems for entrepreneurial businesses. The purpose of this paper is to provide content analysis of the policies consistent with the dimensions of entrepreneurial ecosystem. Content analysis method was used for analyzing the policies. For prioritizing the five-year development plans, the “Hierarchical Additive Weighting Method” (HAW) of decision making models and “Shannon Entropy Weighting Method” were used. The results show that national macroeconomic policies, including the constitution, the Iran's 1404 Vision policies and the policies of five-year development plans are supporting entrepreneurship. Among the five development plans, the fourth plan has paid greater attention to the entrepreneurial ecosystem and then there are second, first, fifth and third plans. Trend of attention to entrepreneurship in the second and fourth development plans were almost upward and in the third and fifth plans downward slope were observed which represented less attention to the dimensions of the entrepreneurial ecosystem in the policy makers minds. Based on calculations made, attention to ecosystem subsystems was not identical during development plans and support subsystems were less important compared to other subsystems.استفاده از سیاست های مناسب برای دستیابی به توسعه اکوسیستم کارآفرینی از اهمیت بسیاری برخوردار است. یکی از عوامل کلیدی در توسعه کارآفرینی، دولت است که با تدوین و اجرای خط-مشی های مناسب، نقش مهمی در توسعه کارآفرینی ایفا میکند. لذا هدف از مقاله حاضر واکاوی محتوای سیاست ها در تطابق با ابعاد اکوسیستم کارآفرینی می باشد. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری دادهها از نوع تحقیقات توصیفی (غیرآزمایشی) میباشد. برای واکاوی سیاستها از روش پژوهش تحلیل محتوا و جهت اولویت بندی برنامههای توسعه از مدل تصمیمگیری مجموع وزنی سلسله مراتبی (HAW) و روش وزندهی آنتروپی شانون استفاده شد. نتایج نشان میدهد که سیاستهای کلان ملی شامل قانون اساسی، سند چشمانداز 1404و سیاستهای آن و سیاستهای برنامههای توسعه، حامی کارآفرینی هستند. از نظر توجه به ابعاد اکوسیستم کارآفرینی، برنامه چهارم در اولویت اول و سپس برنامههای دوم، اول، پنجم وسوم قرار داشتند. بنابراین روند توجه به کارآفرینی در برنامههای توسعه دوم و چهارم کشور روندی تقریبا صعودی داشته است و در دو برنامه سوم و پنجم از شیب پایین رونده برخوردار بوده است که بیانگر کم رنگ تر شدن توجه به ابعاد اکوسیستم کارآفرینی در تفکر سیاست گذاران میباشد. بر اساس اوزان محاسبه شده، توجه به ابعاد اکوسیستم کارآفرینی یکسان نبوده و بعد حمایتی در مقایسه با دیگر ابعاد از اهمیت کمتری برخوردار بوده است.دانشکده کارآفرینیفصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی2008-22669120160521Main Characteristic of Entrepreneurial Venture-backed Firms in Different Stages of Growthشناسایی مولفههای مراحل مختلف رشد شرکتهای نوآور در تعامل با سرمایهگذاران خطرپذیر59785986310.22059/jed.2016.59863FAمهرنازحیدری سورشجانیدانشجوی دکتری. دانشکده مهندسی صنایع و سیستمها، دانشگاه تربیت مدرسپرستومحمدیدانشگاه تربیت مدرسJournal Article20160130The purpose of this article is to study real cases of startup and venture-backed firms to recognize aspects of growth in them, thereby investors can design contracts in different stages of firm’s development. Challenges between venture capitals and entrepreneurs are studied in the theoretical framework of agency theory (reducing information asymmetry and mitigating conflict of interest). Also the most relevant approach to the firm's growth is configuration perspective to growth. Using Grounded Theory procedure for analyzing data gathered from semi-structured interviews with entrepreneurs and their investors, it is perceived that the product, its market, entrepreneur’s abilities and business risks differs in every stage of growth and changing the investment approach is needed in regard. So, an investment approach to gain entrepreneur’s companion, best fits with firm's characteristics in seed stage. In startup stage, investors should use more monitoring and controlling tools. Finally, in growth stage, partnership aspects will depend on firm’s ownership. <br />Entrepreneurial venture-backed Firms, Stages of Growth, Venture Capital, Grounded Theory, Agency Theory هدف از این مطالعه بررسی نمونههای عملی تعامل شرکتهای نوآور با سرمایهگذاران میباشد تا جنبههای دقیقتری از چالشهای هر مرحله رشد را مشخص کند و نهایتا سرمایهگذاران بتوانند باتوجه به مرحله رشدیافتگی شرکت، قرارداد سرمایهگذاری خود را به بهترین شیوه ممکن تنظیم کنند. در ادبیات نظری سرمایهگذاری خطرپذیر، بررسی چالش میان سرمایهگذاران و کارآفرینان، در چارچوب نظریه کارگزاری (بررسی عدم تقارن اطلاعاتی و عدم همسویی منافع) میگنجد. از طرفی نزدیکترین رویکرد نظری در مطالعه تغییرات مولفههای شرکت در هر مرحله رشد، رویکرد ترکیبگرا به رشد سازمان میباشد. در این مطالعهی کاربردی، با استفاده از روش نظریه مبتنی بر داده که شیوهای توصیفی مبتنی بر استقرا برای ارائه نظریهای در خصوص پدیدههاست، چالشهای تعامل صاحبان ایده با سرمایهگذاران در مراحل مختلف رشد از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته و گردآوری اطلاعات واقعی مورد بررسی قرار گرفته است. تحلیل دادهها از طریق کدگذاری و شناسایی ارتباط میان مقولات مختلف، نشان میدهد محصول، بازار، مهارتهای کارآفرین و نوع ریسک در مراحل مختلف رشد کسبوکار تغییر مییابد و ضروری است رویکرد سرمایهگذاری نیز بر اساس آن تغییر کند. در نتیجه سرمایهگذاری جهت جلب اعتماد و شناخت کارآفرین در مرحله جنینی با مولفههای کسبوکار همخوانی بیشتری دارد. در مرحله نوپایی بکارگیری سازوکارهای پایش ونظارت در سرمایهگذاری ضروری هستند و در مرحله رشدیافتگی، ابعاد مختلف مشارکت بر حسب میزان مالکیت طرفین از کسبوکار تعیین خواهد شد.دانشکده کارآفرینیفصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی2008-22669120160521The Driving and Restraining Forces Affecting New Venture Creation in Humanities Incubator Center of Ferdowsi University of Mashhadعوامل سوق دهنده و بازدارنده راه اندازی شرکتهای مستقر در مرکز رشد علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد79975986410.22059/jed.2016.59864FAرضوانحسین قلی زادهدانشگاه فردوسی مشهد- دانشکده علوم تربیتی و روان شناسیمحبوبهسلیمانیدانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه فردوسی مشهدعلیرضاخوراکیانعضو هیئت علمی گروه مدیریت دانشگاه فردوسی مشهد0000-0003-0890-3418Journal Article20160126The main aim of this study is to explore the driving and restraining forces which affect the new venture creation in the Humanities Business Incubator Center in Ferdowsi University of Mashhad. Based on a case study method with a qualitative approach, 16 semi-structured interviews were conducted. The results revealed that individual characteristics of entrepreneurs , humanities capacities, university’s organizational support, congruence of the university major with entrepreneur’s character, internal dynamism, purposefulness of the work team, group working experience and legal support were introduced as driving factors. The unknown nature of humanities field, university’s weak support, lack of correct understanding of the humanitie’s technologies, student’s lack of self-confidence, weakness in team working, lack of sufficient financial resources, lack of a multidisciplinary approach to humanities, unsuccessful presence in the market and weak legal supports are the important restraining factors which are barriers in the way of the Humanities Business Incubator Center of Ferdowsi University of Mashhadهدف اصلی این پژوهش، شناسایی عوامل سوق دهنده و بازدارنده شرکتهای مستقر در مرکز رشد علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد میباشد. پژوهش از حیث هدف، کاربردی است. رویکرد پژوهش کیفی و روش پژوهش، مطالعه موردی میباشد. جامعه آماریکلیه شرکتهای علوم انسانی مستقر در مرکز رشد دانشگاه فردوسی مشهد گروه مورد مطالعه را تشکیل دادند. به منظور گردآوری دادههای موردنیاز از مصاحبه نیمهساخت یافته و تحلیل اسناد استفاده شد. بنابر نتایج به دست آمده، ویژگیهای فردی کارآفرینان، ظرفیتهای علوم انسانی، حمایت سازمانی دانشگاه، تناسب رشته تحصیلی، ایده نوآورانه، قابلیتهای مرکز رشد، پویایی درونی، هدفمند بودن تیم کاری، تجربه کارگروهی و حمایت قانونی به عنوان مهمترین عوامل سوقدهنده و همچنین، ماهیت ناشناخته رشتههای علوم انسانی، ضعف حمایت دانشگاه، عدم درک صحیح از فناوریهای علوم انسانی، عدم خودباوری دانشجویان، ضعف مشارکت گروهی، نبود منابع مالی کافی، نبود نگاه میان رشتهای به علوم انسانی، حضور ناموفق در بازار، ضعف حمایتهای قانونی به عنوان مهمترین عوامل بازدارنده راهاندازی شرکتهای مرکز رشد علوم انسانی دانشگاه فردوسی معرفی شدند.دانشکده کارآفرینیفصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی2008-22669120160521Investigating the Effect of Formal Entrepreneurship Trainings on Entrepreneurial Intentionبررسی تاثیر آموزشهای رسمی کارآفرینی بر شکلگیری قصد کارآفرینانه991175985810.22059/jed.2016.59858FAبابکضیاءعضو هیئت علمی دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران0000-0003-0827-0323مجیدوقارموسویدانش آموخته کارشناسی ارشد کارآفرینی دانشگاه تهرانJournal Article20150510Due to the growing need for entrepreneurship short-term training, formal education in this area is of great importance. In terms of objective, this study is an empirical study, and the research methodology is descriptive-correlative. The research population includes 465 learners and instructors in professional training academies of North Khorasan Province. Two hundred and ten individuals were selected by Cochran's sample size formula and random sampling method. Measurement tool in this research was standard questionnaire and structural equation modeling technique (SEM) and SMART PLS 2 software were used for data analysis. The results show that the entrepreneurship skills mediate the relationship between entrepreneurship education and entrepreneurial intention. The entrepreneurial personality and motivation moderate the relation between entrepreneurial skills and entrepreneurial intention. The results also show that participation in informal education courses has significantly positive impact on creating the entrepreneurial intention.امروزه با توجه به نیاز روزافزون به آموزشهای کوتاه مدت کارآفرینی، آموزش رسمی در این حوزه از اهمیت فراوانی برخوردارگردیده است. از اینرو پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آموزش رسمی کارآفرینی بر شکلگیری قصد کارآفرینانه در فراگیران با تاکید بر نقش میانجیگری کسب مهارتهای کارآفرینی پرداخته است. این پژوهش بر مبنای هدف کاربردی و از نظرماهیت توصیفی- پیمایشی میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل مربیان و فراگیران آموزش های رسمی کارآفرینی در آموزشگاههای آزاد فنی حرفهای خراسان شمالی به تعداد 465 نفر میباشد که از میان آنان با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی تعداد 210 نفر انتخاب گردیدند. جمعآوری دادهها از طریق پرسش نامههای استاندارد صورت پذیرفت و برای تحلیل دادهها از تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که ارتقاء مهارتهای کارآفرینی در فرآیند آموزش رسمی کارآفرینی بر ایجاد قصد کارآفرینانه در فراگیران تاثیرمثبت دارد. همچنین دو عامل ویژگیهای شخصیتی کارآفرینانه و انگیزه کارآفرینانه رابطه بین کسب مهارتهای کارآفرینی و ایجاد قصد کارآفرینانه را تعدیل نموده و به نحو چشمگیری بر اثربخشی آموزش های رسمی کارآفرینی تاثیرگذار است.دانشکده کارآفرینیفصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی2008-22669120160521Recognition and Prioritization of Effective Factors on Excellence of SMEs with SWOT-AHP Approachشناسایی و اولویت بندی عوامل استراتژیک موثر برکسب و کارهای کوچک و متوسط با استفاده از رویکرد تحلیل سلسله مراتبی (مطالعه ای در صنعت کاشی و سرامیک)1191375986510.22059/jed.2016.59865FAمهردادشهبازی منشادیمدیر آموزشی دفترکارگزاری بیمه کد 642حبیب الهسالارزهیدانشیار گروه مدیریت دانشگاه سیستان و بلوچستانJournal Article20151216The main aim of this study is to recognize and prioritize the effective factors of a SME’s excellence. The research population consists of experts or Activists in ceramic and tile industry selected via purposeful conjecture based on judgmental sampling .The required data of this study were collected by two methods of library studies and survey studies. In order to identify strengths and weaknesses, opportunities and threats facing the ceramic tile industry in the Province of Yazd which leads to devising appropriate strategies for excellence of those businesses, data were collected by interviews and questionnaires and AHP techniques then were used to prioritize the obtained factors. The results showed that high technical power and high VAT of products are the main internal factors which affect organizational excellence of SMEs. Access to regional and potential markets of Iraq and Afghanistan is the most important opportunity and joining the WTO is the main threat affecting the excellence of small and medium businesses in the ceramic and tile industry of Yazd Province. Based on these results, the suggested strategy to achieve excellence of SMEs is WT strategy.با توجه به نقش مهم صنایع کوچک و متوسط در توسعه اقتصادی کشورها، هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی عوامل استراتژیک موثر بر تعالی کسب و کارهای کوچک و متوسط در صنعت کاشی و سرامیک است. این تحقیق از منظر هدف جزء پژوهشهای کاربردی است، روش پژوهش کمی و از منظر نحوه گردآوری اطلاعات جزء پژوهشهای توصیفی-پیمایشی میباشد. برای نیل به هدف پژوهش از رویکرد تلفیقی تحلیل استراتژیک و تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. نخست به منظور شناسایی نقاط ضعف، قوت، فرصت و تهدید با مطالعات عمیق کتابخانه ای و سپس با هدف جمع آوری داده های کیفی با تعدادی ازکارشناسان این صنعت مصاحبه های آزاد و هدایت شده صورت گرفت. همچنین جهت جمع آوری اطلاعات مستندتر از دو پرسشنامه ارجحیت بندی و سنجش اهمیت نسبی عوامل موثر استفاده گردید. بنابر تجزیه و تحلیل نتایج این تحقیق، قدرت در توان تکنولوژیکی بالا و ارزش افزوده بالا محصولات در بین عوامل داخلی و فرصت دسترسی به بازارهای منطقه ای بالقوه و تهدید پیوستن به سازمان تجارت جهانی مهمترین عوامل خارجی موثر بر تعالی کسب و کارهای کوچک و متوسط این صنعت بود.همچنین استراتژی برتر برای سرآمدی در این صنعت استراتژی تدافعی (WT) انتخاب شد.دانشکده کارآفرینیفصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی2008-22669120160521Identifying the Factors Affecting Export of Technology-Based Products by Entrepreneurial and Market Oriented Approachشناسایی عوامل موثر بر صادرات کالاهای فنآورمحور با رویکرد کارآفرینی و بازارمحوری1391585985910.22059/jed.2016.59859FAمریمآقاموسی طهرانیدانشگاه شاهداحمدسرداریدانشگاه شاهدعبدالحسینکرمپوراستادیار دانشگاه مالک اشترJournal Article20150410Extending the export of high technology-based products is one of the most important goals of long term strategy of the country’s export development. In the present study, the main structures influencing the success of exportation through intangible resources (market orientation and entrepreneurial orientation) and the role of dynamism of export target market are investigated by considering the resource-based approach. The research objective was applicable and the research type was analytical survey. The research population included all 15 technology-based firms exporting goods in Pardis Technology Park. In this study, dimensions of the factors contributing to the entrepreneurship orientation and market orientation structures of exportation were identified based on literature, then the role of these factors in the success of technology-based products exportation were validated through interviews with managers. In order to identify relationships and model making, interpretive structural modeling method and Dematel techniques were used and relations between the factors and their interpretive structural modelling was extracted. Finally the efficient role of intelligent market orientation approach and the efficient role of innovation from the entrepreneurship orientation structure on improving the export performance of technology-based companies were elicitedتوسعه صادرات کالاهای فنآورمحور و فرآوردههایی که سهم فناوری پیشرفته در ساخت آنها بالاست، یکی از اهداف مهم استراتژی بلندمدت توسعه صادرات کشور است. در این پژوهش با درنظر گرفتن رویکرد مبتنی بر منابع، سازههای اصلی اثرگذار بر موفقیتهای صادراتی از طریق منابع ناملموس (بازارمحوری و کارآفرینی محوری) و همچنین نقش پویایی بازار هدف صادراتی بررسی میشود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و برحسب گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی ـ پیمایشی میباشد. جامعه آماری این پژوهش شرکتهای صادرکننده کالاهای فنآور محور در پارک فناوری پردیس میباشد و با توجه به تعداد آنها که 15 شرکت هستند، کل جامعه به عنوان نمونه آماری برای مطالعه در نظر گرفته میشود. لذا، عوامل مربوط به سازههای کارآفرینی و بازارمحوری با استفاده از ادبیات موجود شناسایی شده و سپس از طریق انجام مصاحبه با مدیران، نقش عوامل فوق در موفقیتهای صادراتی کالاهای فناورمحور تایید گردیده و به منظور شناسایی روابط و تعیین مدل، در دو روش مدلسازی ساختاری تفسیری و روش دیمتل، پیادهسازی شده و از نرم افزارهایEXCEL وsuper decision استفاده گردیده است. لذا، روابط علی و معلولی عوامل و همچنین مدل سطح بندی شده ساختاری تفسیری آنها استخراج شده و در نهایت نقش موثر رویکرد هوشمندی بازارمحوری از طریق ایجاد و انتشار اطلاعات و همچنین نقش موثر نوآوری از سازه کارآفرینی محوری بر بهبود عملکرد صادراتی شرکت های فناورمحور تایید گردیده است.دانشکده کارآفرینیفصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی2008-22669120160521Iranian entrepreneurs’ exit routes: a narrative approachشناسایی عوامل خروج کارآفرینان ایرانی: رویکرد روایتی1591755986010.22059/jed.2016.59860FAپوریانوریدانشجوی دکتری دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهرانعبداللهاحمدی کافشانیدانشجوی دکتری دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهرانکامبیزطالبیدانشیار دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران0000-0002-2448-6581Journal Article20150523خروج کارآفرینانه یکی از مهمترین اجزای فرآیند کارآفرینی است. هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی عوامل اثرگذار بر خروج کارآفرینان ایرانی است. بیشتر پژوهشهای تابهحال انجام شده در مورد خروج به بررسی عوامل اثرگذار روی خروج و یا اثرات خروج بر کسبوکارها و بر اقتصاد کلان پرداختهاند. از آنجایی که پژوهش جامعی در مورد عوامل خروج کارآفرینان وجود ندارد، پژوهش حاضر بر حسب هدف، بنیادی، بر حسب روش گردآوری اطلاعات رویکردی روایتی به بررسی عوامل و ریشههای خروج کارآفرینان پرداخته است. بازه زمانی ایت تحقیق 1393-1394 می باشد. جامعه اماری این تحقیق ت کارافرینان ایرانی بودند و تعداد 12 مصاحبه با روش نمونه گیری هدفمند انجام گرفت و با تحلیل داده ها که با روش کدگذاری و مقولهبندی انجام شد هفت عامل برای خروج کارآفرینان شناسایی شد. شرایط نامساعد محیطی و قانونی برای کسبوکار، شناسایی فرصتهای بهتر کسبوکار، مشکلات مالی، شرایط عاطفی، عدم برآورد چشمانداز مناسب، مشکلات مدیریتی و اداره کسبوکار و مشکلات شراکت به عنوان عوامل خروج در میان کارآفرینان مورد بررسی شناسایی گردید.دانشکده کارآفرینیفصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی2008-22669120160521A prelude to the Creation Process of novelty in Economic Development and Entrepreneurshipپیشدرآمدی بر فرایند خلق بیبدیل (ناولتی) در توسعة اقتصادی و کارآفرینی1771956005810.22059/jed.2016.60058FAمحمودمتوسلیاستاد دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران0000-0001-9944-8507Journal Article20150914Novelty or the pure and unique creation is the profoundest item in economic development and entrepreneurship in every country. However, there is no consensus regarding the process of creation of novelty among economists so that “Schumpeter” used the term “impossible” to define this unknowable process because this subject cannot be described within the theoretical framework of orthodox conceptual rationality. Considering the importance and necessity of novelty creation for the process of development, this article attempts to explain the process of novelty creation in economic development and entrepreneurship. According to this paper, the process of novelty creation necessitates three key principles: mind freedom, individual differences in mental capabilities, need to unique training and imagination power of individuals. Policy recommendations are suggested in the conclusion sectorناول یا خلق ناب و بیبدیل، بنیانیترین عامل توسعة اقتصادی و کارآفرینی است. با اینحال، در بین اندیشمندان در زمینة فرایند خلق ناول در توسعة اقتصادی توافق نظر وجود ندارد، بهگونهایکه شومپیتر از عبارت «غیرممکن» برای تبیین فرایند خلق ناولتی استفاده کرده است. نظر شومپیتر از این منظر صحیح است که موضوع (مقوله) یادشده در چارچوب عقل استدلالی یا تعریف مرسوم از علم نمیگنجد. با توجه به ضرورت خلق بیبدیل در تحقق و تسریع فرایند توسعه، پژوهش حاضر تبیین فرایند خلق بیبدیل در توسعة اقتصادی و کارآفرینی را در کانون توجه قرار داده است. براساس استدلال صورتگرفته در پژوهش، فرایند خلق بیبدیل مستلزم سه بنیان کلیدی است. این بنیانها عبارتاند از: آزادی ذهن، تفاوت در قابلیتهای ذهنی و نیاز به آموزشهای منحصربهفرد و قدرت تخیل فرد. توصیههای سیاستی برگرفته از این بنیانها در جمعبندی پژوهش میآید.