Faculty of Entrepreneurship, University of Tehran
Journal of Entrepreneurship Development
2008-2266
4
4
2012
02
20
7
26
24399
FA
مریم
کورانی
محمود
احمدپور داریانی
Journal Article
2014
02
05
Faculty of Entrepreneurship, University of Tehran
Journal of Entrepreneurship Development
2008-2266
4
4
2012
02
20
شناسایی موانع توسعهی کارآفرینی شرکتی در
شرکتهای خدمات مشاورهای، فنی و مهندسی کشاورزی استان زنجان
شناسایی موانع توسعهی کارآفرینی شرکتی در
شرکتهای خدمات مشاورهای، فنی و مهندسی کشاورزی استان زنجان
27
46
24400
FA
روحاله
رضایی
احسان
قلیفر
لیلا
صفا
مریم
کاظمی تربفان
Journal Article
1970
01
01
این تحقیق با هدف شناسایی موانع توسعهی کارآفرینی شرکتی در شرکتهای خدمات مشاورهای، فنی و مهندسی کشاورزی استان زنجان انجام شد. این پژوهش از نظر شیوهی گردآوری دادهها، از نوع پژوهشهای توصیفی- پیمایشی است. جامعهی آماری این تحقیق را تمامی اعضای شرکتهای خدمات مشاورهای، فنی و مهندسی کشاورزی در استان زنجان تشکیل دادهاند (301N=) که براساس جدول مورگان- کرجسی تعداد 170 نفر از آنان با روش نمونهگیری طبقهای برای انجام تحقیق انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامهی محقق ساخته استفاده شد. روایی پرسشنامه با نظر متخصصان تایید گردید. برای تعیین پایایی پرسشنامه آلفای کرونباخ محاسبه شد که میزان 87 درصد بهدست آمد. بهمنظور تحلیل دادهها از تحلیل عاملی استفاده شد. یافتههای پژوهش نشاندهندهی آن بود که درمجموع حدود 86/68 درصد واریانس موانع توسعه کارآفرینی شرکتی در شرکتهای خدمات مشاورهای، فنی و مهندسی کشاورزی استان زنجان را پنج عامل ساختاری، محیطی، روانشناختی، مهارتی و آموزشی تبیین میکنند.
این تحقیق با هدف شناسایی موانع توسعهی کارآفرینی شرکتی در شرکتهای خدمات مشاورهای، فنی و مهندسی کشاورزی استان زنجان انجام شد. این پژوهش از نظر شیوهی گردآوری دادهها، از نوع پژوهشهای توصیفی- پیمایشی است. جامعهی آماری این تحقیق را تمامی اعضای شرکتهای خدمات مشاورهای، فنی و مهندسی کشاورزی در استان زنجان تشکیل دادهاند (301N=) که براساس جدول مورگان- کرجسی تعداد 170 نفر از آنان با روش نمونهگیری طبقهای برای انجام تحقیق انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامهی محقق ساخته استفاده شد. روایی پرسشنامه با نظر متخصصان تایید گردید. برای تعیین پایایی پرسشنامه آلفای کرونباخ محاسبه شد که میزان 87 درصد بهدست آمد. بهمنظور تحلیل دادهها از تحلیل عاملی استفاده شد. یافتههای پژوهش نشاندهندهی آن بود که درمجموع حدود 86/68 درصد واریانس موانع توسعه کارآفرینی شرکتی در شرکتهای خدمات مشاورهای، فنی و مهندسی کشاورزی استان زنجان را پنج عامل ساختاری، محیطی، روانشناختی، مهارتی و آموزشی تبیین میکنند.
Faculty of Entrepreneurship, University of Tehran
Journal of Entrepreneurship Development
2008-2266
4
4
2012
02
20
تأثیر سرمایهی فکری بر گرایشکارآفرینانه و عملکرد سازمانی در کسبوکارهای نانو
تأثیر سرمایهی فکری بر گرایشکارآفرینانه و عملکرد سازمانی در کسبوکارهای نانو
47
66
24401
FA
میرمحسن
مهدیوند
محمدرضا
زالی
Journal Article
1970
01
01
در اقتصاد مبتنی بر دانش، موفقترین سازمانها آنهایی خواهند بودکه از سرمایهی فکری خود بهطور اثرگذارتری برای بهبود عملکرد استفاده میکنند. اما از سوی دیگر، دستیابی به سطوح بالای عملکرد سازمانی، نیازمند ایجاد و توسعهی گرایشکارآفرینانه است. هدف اصلی این تحقیق، بررسی تاثیر سرمایهی فکری بر گرایشکارآفرینانه و عملکردکسبوکار میباشد. برای انجام تحقیق، نظرسنجی (پرسشنامه با آلفای7/91) از مدیران کسبوکارهای تولیدی نانویی کشور (202= n) به عمل آمد. نتایج الگویابی معادلات ساختاری نشان میدهدکه سرمایهی انسانی به میزان 24 درصد و سرمایهی ساختاری و سرمایهی رابطهای به ترتیب با 42 درصد و 29 درصد بر گرایش کارآفرینانه تاثیرگذار است. همچنین اثر مستقیم سرمایهی انسانی بر عملکرد به میزان 16 درصد بوده و اثر سرمایهی ساختاری و رابطهای بر عملکرد نیز به ترتیب برابر 11 و 5 درصد میباشد. نتایج نشان میدهد که سرمایهی انسانی هم بهطور مستقیم (16درصد) و هم غیرمستقیم (9 درصد) و سرمایههای ساختاری و رابطهای تنها بهطور غیرمستقیم (بهترتیب با 16 و11 درصد) و از طریق گرایشکارآفرینانه تاثیر معناداری بر عملکرد دارند. نتایج بیانگر این است که گرایشکارآفرینانه میان سرمایهی فکری و عملکرد سازمانی، بهعنوان متغیر تعدیلکننده عمل میکند
در اقتصاد مبتنی بر دانش، موفقترین سازمانها آنهایی خواهند بودکه از سرمایهی فکری خود بهطور اثرگذارتری برای بهبود عملکرد استفاده میکنند. اما از سوی دیگر، دستیابی به سطوح بالای عملکرد سازمانی، نیازمند ایجاد و توسعهی گرایشکارآفرینانه است. هدف اصلی این تحقیق، بررسی تاثیر سرمایهی فکری بر گرایشکارآفرینانه و عملکردکسبوکار میباشد. برای انجام تحقیق، نظرسنجی (پرسشنامه با آلفای7/91) از مدیران کسبوکارهای تولیدی نانویی کشور (202= n) به عمل آمد. نتایج الگویابی معادلات ساختاری نشان میدهدکه سرمایهی انسانی به میزان 24 درصد و سرمایهی ساختاری و سرمایهی رابطهای به ترتیب با 42 درصد و 29 درصد بر گرایش کارآفرینانه تاثیرگذار است. همچنین اثر مستقیم سرمایهی انسانی بر عملکرد به میزان 16 درصد بوده و اثر سرمایهی ساختاری و رابطهای بر عملکرد نیز به ترتیب برابر 11 و 5 درصد میباشد. نتایج نشان میدهد که سرمایهی انسانی هم بهطور مستقیم (16درصد) و هم غیرمستقیم (9 درصد) و سرمایههای ساختاری و رابطهای تنها بهطور غیرمستقیم (بهترتیب با 16 و11 درصد) و از طریق گرایشکارآفرینانه تاثیر معناداری بر عملکرد دارند. نتایج بیانگر این است که گرایشکارآفرینانه میان سرمایهی فکری و عملکرد سازمانی، بهعنوان متغیر تعدیلکننده عمل میکند
Faculty of Entrepreneurship, University of Tehran
Journal of Entrepreneurship Development
2008-2266
4
4
2012
02
20
بررسی تأثیر حیات بنگاههای جدیدالورود کوچک و متوسط در تغییرات اشتغال:
تجاربی از صنعت نساجی ایران طی دوره 84- 1375
بررسی تأثیر حیات بنگاههای جدیدالورود کوچک و متوسط در تغییرات اشتغال:
تجاربی از صنعت نساجی ایران طی دوره 84- 1375
67
86
24408
FA
محمدعلی
فیضپور
سعید
سعیدا اردکانی
هانیه
پوش دوزباشی
Journal Article
1970
01
01
اگرچه شروع فعالیت هر بنگاه جدید، موجبات اشتغال تعدادی از نیروی انسانی را درپی دارد، اما، تنها ایجاد بنگاه بیانگر اشتغالزایی و الزاماً گامی در راستای حل معضل بیکاری نیست. بلکه، دورهی حیات قابل قبول بنگاهها عامل اساسی در ایجاد اشتغال اثرگذار توسط آنها محسوب میشود. از اینرو، هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش دورهی حیات بنگاههای جدیدالورود در تغییرات اشتغال ایجاد شده توسط آنها میباشد. بهاین منظور، بررسی کلیهی بنگاههای جدیدالورود صنعت نساجی (دهنفرکارکن و بیشتر) طی سالهای 84-1375 مدنظر قرارگرفته و بهعبارتی تمام بنگاههای جدیدالورود این صنعت بهعنوان جامعهی آماری تحلیل شده است. در این مطالعه برای تعیین دورهی حیات، از الگوی شکست نسبی، تعیین تغییرات خالص اشتغال بنگاهها و مقایسهی آنها استفاده شده و نتایج بهدستآمده نیز بیانگر آن است که بنگاههای کوچک و متوسط تنها زمانی میتوانند بهعنوان ایجادکنندگان اصلی شغل تلقی شوندکه بتوانند در سه سال ابتدایی ورود به بازار به حیات اقتصادی خود ادامه دهند. این یافته بدان معنی است که حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط برای تداوم حیات مهمتر از حمایت برای ایجاد اشتغال میباشد
اگرچه شروع فعالیت هر بنگاه جدید، موجبات اشتغال تعدادی از نیروی انسانی را درپی دارد، اما، تنها ایجاد بنگاه بیانگر اشتغالزایی و الزاماً گامی در راستای حل معضل بیکاری نیست. بلکه، دورهی حیات قابل قبول بنگاهها عامل اساسی در ایجاد اشتغال اثرگذار توسط آنها محسوب میشود. از اینرو، هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش دورهی حیات بنگاههای جدیدالورود در تغییرات اشتغال ایجاد شده توسط آنها میباشد. بهاین منظور، بررسی کلیهی بنگاههای جدیدالورود صنعت نساجی (دهنفرکارکن و بیشتر) طی سالهای 84-1375 مدنظر قرارگرفته و بهعبارتی تمام بنگاههای جدیدالورود این صنعت بهعنوان جامعهی آماری تحلیل شده است. در این مطالعه برای تعیین دورهی حیات، از الگوی شکست نسبی، تعیین تغییرات خالص اشتغال بنگاهها و مقایسهی آنها استفاده شده و نتایج بهدستآمده نیز بیانگر آن است که بنگاههای کوچک و متوسط تنها زمانی میتوانند بهعنوان ایجادکنندگان اصلی شغل تلقی شوندکه بتوانند در سه سال ابتدایی ورود به بازار به حیات اقتصادی خود ادامه دهند. این یافته بدان معنی است که حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط برای تداوم حیات مهمتر از حمایت برای ایجاد اشتغال میباشد
Faculty of Entrepreneurship, University of Tehran
Journal of Entrepreneurship Development
2008-2266
4
4
2012
02
20
پدیدارشناسی تجربیات دانشجویان در تاسیس کسبوکار
(مطالعه موردی: دانشجویان پردیس کشاورزی و منابع طبیعی
دانشگاه رازی کرمانشاه)
پدیدارشناسی تجربیات دانشجویان در تاسیس کسبوکار
(مطالعه موردی: دانشجویان پردیس کشاورزی و منابع طبیعی
دانشگاه رازی کرمانشاه)
87
105
24402
FA
فرحناز
رستمی
شهپر
گراوندی
کیومرث
زرافشانی
Journal Article
1970
01
01
هدف از این پژوهش، درک تجربیات دانشجویانی است که برای اولین بار در شرایط واقعی اقدام به راهاندازی یک کسبوکار کردهاند. به این منظور، سوال پژوهش با عنوان" دانشجویان در طی فرایند صاحب کسبوکار شدن چه تجاربی را کسب کردهاند؟" شکل گرفت. جامعهی مورد مطالعه دانشجویانی هستند که در نیمسال اول 89- 88 اقدام به راهاندازی یک کسبوکار کرده و در ضمن تجربیات خود را بیان و توصیف میکنند. برای انتخاب این افراد از نمونهگیری مبتنی بر هدف استفاده شد (4 دانشجوی دختر و 3 دانشجوی پسر). سپس، دادههای مورد نیاز با مصاحبهی انفرادی نیمهساختارمند (از30 تا 45 دقیقه) و در محدودهی زمانی 5/11/1389 تا 18/2/1390 جمعآوری شدند. یافتههای تجزیه و تحلیل شده با استفاده از روش کلایزی، در پنج مفهوم اساسی طبقهبندی شدند. این مفاهیم عبارتند از: سخت و طاقتفرسا بودن راهاندازی کسبوکار، فشارزا (استرس) و چالش انگیز بودن، توام با فشارهای روانی- اجتماعی بودن، منجر به تغییر در دانش، نگرش و مهارت دانشجویان شدن و نیز افزایش اعتماد به نفس آنها است
هدف از این پژوهش، درک تجربیات دانشجویانی است که برای اولین بار در شرایط واقعی اقدام به راهاندازی یک کسبوکار کردهاند. به این منظور، سوال پژوهش با عنوان" دانشجویان در طی فرایند صاحب کسبوکار شدن چه تجاربی را کسب کردهاند؟" شکل گرفت. جامعهی مورد مطالعه دانشجویانی هستند که در نیمسال اول 89- 88 اقدام به راهاندازی یک کسبوکار کرده و در ضمن تجربیات خود را بیان و توصیف میکنند. برای انتخاب این افراد از نمونهگیری مبتنی بر هدف استفاده شد (4 دانشجوی دختر و 3 دانشجوی پسر). سپس، دادههای مورد نیاز با مصاحبهی انفرادی نیمهساختارمند (از30 تا 45 دقیقه) و در محدودهی زمانی 5/11/1389 تا 18/2/1390 جمعآوری شدند. یافتههای تجزیه و تحلیل شده با استفاده از روش کلایزی، در پنج مفهوم اساسی طبقهبندی شدند. این مفاهیم عبارتند از: سخت و طاقتفرسا بودن راهاندازی کسبوکار، فشارزا (استرس) و چالش انگیز بودن، توام با فشارهای روانی- اجتماعی بودن، منجر به تغییر در دانش، نگرش و مهارت دانشجویان شدن و نیز افزایش اعتماد به نفس آنها است
Faculty of Entrepreneurship, University of Tehran
Journal of Entrepreneurship Development
2008-2266
4
4
2012
02
20
نقش آموزش درس "مبانی کارآفرینی" در قصدکارآفرینی دانشجویان رشتههای غیر مدیریت
(مطالعه موردی: دانشکدههای هنر و ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران)
نقش آموزش درس "مبانی کارآفرینی" در قصدکارآفرینی دانشجویان رشتههای غیر مدیریت
(مطالعه موردی: دانشکدههای هنر و ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران)
107
124
24403
FA
زهرا
آراستی
سعیده
سعیدبنادکی
نرگس
ایمانیپور
Journal Article
1970
01
01
آموزش کارآفرینی تبادل رسمی و نظاممند اطلاعات و دانش کارآفرینی است. دانشگاهها به عنوان متولیان اصلی تربیت و پرورش منابع انسانی متخصص در چند سال اخیر به آموزش کارآفرینی روی آوردهاند. درس مبانی کارآفرینی در برخی از دانشگاههای کشور تدریس میشود، اما یکی از مسائل کلیدی در هر برنامهی آموزشی، ارزیابی آن است. معیارهایی که در ارزیابی آموزش کارآفرینی استفاده میشوند میتوانند مربوط به سطح دانش مشخص، مهارتها، علاقهمندی، درجهی مشارکت در کلاس و قصد کارآفرینی باشد. هدف اصلی این مقاله بررسی تاثیر آموزش درس اختیاری "مبانیکارآفرینی" بر ایجاد قصد کارآفرینی در دانشجویان است. این تحقیق با روش تحقیق پس رویدادی و با استفاده از ابزار پرسشنامه در میان 105 نفر از دانشجویان دانشکدههای هنر و ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران انجام شد. جمعآوری دادهها در دو مرحلهی پیش آزمون (ابتدای ترم تحصیلی) و پس آزمون (انتهای ترم تحصیلی) در گروه آزمایشی و گروه کنترل انجام شد. نتایج تحلیل دادهها نشان میدهد که آموزش درس مبانی کارآفرینی بر قصد کارآفرینی دانشجویان و عوامل تعیینکنندهی آن شامل نگرش نسبت به رفتار، هنجارهای ذهنی و درک کنترل رفتاری تاثیرگذار است.
آموزش کارآفرینی تبادل رسمی و نظاممند اطلاعات و دانش کارآفرینی است. دانشگاهها به عنوان متولیان اصلی تربیت و پرورش منابع انسانی متخصص در چند سال اخیر به آموزش کارآفرینی روی آوردهاند. درس مبانی کارآفرینی در برخی از دانشگاههای کشور تدریس میشود، اما یکی از مسائل کلیدی در هر برنامهی آموزشی، ارزیابی آن است. معیارهایی که در ارزیابی آموزش کارآفرینی استفاده میشوند میتوانند مربوط به سطح دانش مشخص، مهارتها، علاقهمندی، درجهی مشارکت در کلاس و قصد کارآفرینی باشد. هدف اصلی این مقاله بررسی تاثیر آموزش درس اختیاری "مبانیکارآفرینی" بر ایجاد قصد کارآفرینی در دانشجویان است. این تحقیق با روش تحقیق پس رویدادی و با استفاده از ابزار پرسشنامه در میان 105 نفر از دانشجویان دانشکدههای هنر و ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران انجام شد. جمعآوری دادهها در دو مرحلهی پیش آزمون (ابتدای ترم تحصیلی) و پس آزمون (انتهای ترم تحصیلی) در گروه آزمایشی و گروه کنترل انجام شد. نتایج تحلیل دادهها نشان میدهد که آموزش درس مبانی کارآفرینی بر قصد کارآفرینی دانشجویان و عوامل تعیینکنندهی آن شامل نگرش نسبت به رفتار، هنجارهای ذهنی و درک کنترل رفتاری تاثیرگذار است.
Faculty of Entrepreneurship, University of Tehran
Journal of Entrepreneurship Development
2008-2266
4
4
2012
02
20
تاثیر شایستگیهای فردی و اجتماعی بر شخصیت کارآفرینانه
(مطالعه موردی: کارکنان بانک توسعه صادرات)
تاثیر شایستگیهای فردی و اجتماعی بر شخصیت کارآفرینانه
(مطالعه موردی: کارکنان بانک توسعه صادرات)
125
143
24404
FA
طیبه
نیکرفتار
Journal Article
1970
01
01
این پژوهش بهمنظور بررسی اثر شایستگیهای فردی (توانایی خودمدیریتی، توانایی خودانگیزشی، توانایی خودآگاهی) و شایستگیهای اجتماعی (آگاهی اجتماعی، مهارتهای اجتماعی) بر روی شخصیت کارآفرینانهی کارکنان بانک توسعه صادرات انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی است. بههمین منظور نمونهی آماری 240 نفری از بین کارکنان ستاد و 18 شعبهی بانک توسعه صادرات با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامهای شامل 29 گویه در مقیاس طیف لیکرت 7تایی بود که با توجه به شاخصهای شایستگیهای فردی و اجتماعی و شخصیت کارآفرینانه تدوین شد. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر صاحبنظران و تحلیل گویهها و پایایی آن با آلفای کرونباخ تعیین گردید. برای تحلیل الگوی معادلات ساختاری از تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که توانایی خودانگیزی و مهارتهای اجتماعی هر دو تاثیر معنیدار و مثبتی برروی شخصیت کارآفرینانهی کارکنان دارد. اما میزان تاثیر مهارتهای اجتماعی برروی شخصیت کارآفرینانه بسیار بیشتر از توانایی خودانگیزی است. از اینرو این دو سازه در الگو باقی ماندند و سایر متغییرهای مستقل از الگو حذف شدند.
این پژوهش بهمنظور بررسی اثر شایستگیهای فردی (توانایی خودمدیریتی، توانایی خودانگیزشی، توانایی خودآگاهی) و شایستگیهای اجتماعی (آگاهی اجتماعی، مهارتهای اجتماعی) بر روی شخصیت کارآفرینانهی کارکنان بانک توسعه صادرات انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی است. بههمین منظور نمونهی آماری 240 نفری از بین کارکنان ستاد و 18 شعبهی بانک توسعه صادرات با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامهای شامل 29 گویه در مقیاس طیف لیکرت 7تایی بود که با توجه به شاخصهای شایستگیهای فردی و اجتماعی و شخصیت کارآفرینانه تدوین شد. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر صاحبنظران و تحلیل گویهها و پایایی آن با آلفای کرونباخ تعیین گردید. برای تحلیل الگوی معادلات ساختاری از تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که توانایی خودانگیزی و مهارتهای اجتماعی هر دو تاثیر معنیدار و مثبتی برروی شخصیت کارآفرینانهی کارکنان دارد. اما میزان تاثیر مهارتهای اجتماعی برروی شخصیت کارآفرینانه بسیار بیشتر از توانایی خودانگیزی است. از اینرو این دو سازه در الگو باقی ماندند و سایر متغییرهای مستقل از الگو حذف شدند.
Faculty of Entrepreneurship, University of Tehran
Journal of Entrepreneurship Development
2008-2266
4
4
2012
02
20
بررسی تأثیر شیوههای حل مسأله بر شخصیت کارآفرینانه
(مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز)
بررسی تأثیر شیوههای حل مسأله بر شخصیت کارآفرینانه
(مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز)
145
164
24405
FA
عبداله
پارسا
مرضیه
عبدالوهابی
سکینه
ظریف
Journal Article
1970
01
01
این پژوهش با هدف بررسی ارتباط شیوههای حل مسأله و ویژگیهای شخصیتی کارآفرینانه، با انتخاب تصادفی طبقهای 374 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید چمران در سال 1390-1389 و با روش توصیفی- همبستگی و از طریق تکمیل دو پرسشنامهی بررسی ویژگیهای کارآفرینی و شیوههای حل مسأله انجام شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که هر کدام از شیوههای چهارگانهی حل مسأله با ویژگیهای کارآفرینی دانشجویان رابطهی معنادار و مثبت دارند. نتایج رگرسیون نیز نشان داد که شیوههای عقلانی و عملگرا، 33 درصد از کل واریانس ویژگیهای کارآفرینانهی دانشجویان را پیشبینی می-کنند و سهم شیوهی حل مسألهی عقلانی از این میزان، 56/0 میباشد. سایر شیوههای حل مسأله قادر به پیشبینی معنادار ویژگیهای کارآفرینانهی دانشجویان نیستند. تقویت این دسته از شیوههای حل مسأله با گنجانیدن متون و تمرینهای مرتبط در محتوای برنامههای درسی دانشجویان، میتواند به رشد استعداد کارآفرینی دانشجویان کمک کند.
این پژوهش با هدف بررسی ارتباط شیوههای حل مسأله و ویژگیهای شخصیتی کارآفرینانه، با انتخاب تصادفی طبقهای 374 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید چمران در سال 1390-1389 و با روش توصیفی- همبستگی و از طریق تکمیل دو پرسشنامهی بررسی ویژگیهای کارآفرینی و شیوههای حل مسأله انجام شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که هر کدام از شیوههای چهارگانهی حل مسأله با ویژگیهای کارآفرینی دانشجویان رابطهی معنادار و مثبت دارند. نتایج رگرسیون نیز نشان داد که شیوههای عقلانی و عملگرا، 33 درصد از کل واریانس ویژگیهای کارآفرینانهی دانشجویان را پیشبینی می-کنند و سهم شیوهی حل مسألهی عقلانی از این میزان، 56/0 میباشد. سایر شیوههای حل مسأله قادر به پیشبینی معنادار ویژگیهای کارآفرینانهی دانشجویان نیستند. تقویت این دسته از شیوههای حل مسأله با گنجانیدن متون و تمرینهای مرتبط در محتوای برنامههای درسی دانشجویان، میتواند به رشد استعداد کارآفرینی دانشجویان کمک کند.
Faculty of Entrepreneurship, University of Tehran
Journal of Entrepreneurship Development
2008-2266
4
4
2012
02
20
موانع تجاریسازی دانش درکارآفرینی دانشگاهی
موانع تجاریسازی دانش درکارآفرینی دانشگاهی
165
183
24406
FA
حکیمه
حسنقلیپور
آرین
قلیپور
طاهر
روشندل اربطانی
Journal Article
1970
01
01
امروزه دانش و فناوری دو عامل اساسی ایجاد ثروت، توانایی و دانایی کشورها بهشمار آمده و وسیلهای قدرتمند در توسعهی ملی تلقی میشود. از اینرو رسالت دانشگاه بهعنوان متفکرترین نهاد مسئول در قبال تحقق آرمانهای توسعهی ملی، ایجاب میکند تا به پویاسازی ارکان خود در انطباق با برنامههای توسعه بپردازد و این امر جز از طریق کارآفرینی دانشگاهی میسر نمیشود. یکی از مهمترین جنبههای کارآفرینی در دانشگاه، ورود فعالیتهای دانشگاه به حوزهی کسبوکار و به عبارتی"تجاریسازی دانش" است. انتقال تجاریسازی دانش در دانشگاهها با موانعی روبهرو میباشد که در این مقاله به برخی از عمدهترین آنها اشاره میشود. بنابراین، هدف اساسی این پژوهش شناسایی موانع تجاریسازی دانش در کارآفرینی دانشگاهی میباشد. بدین منظور از روش کیفیِ تحلیل تم استفاده شده است. جامعهی آماری با توجه به قلمرو موضوعی شامل 10 نفر از نخبگان دانشگاهی و روش نمونهگیری به شیوهی گلولهی برفی میباشد. موانع اصلی تجاریسازی که از تحلیل مصاحبهها شناسایی شده، شامل: رقابتی نبودن محیط دانشگاه، نگرش منفی به تفکر بنگاهی در دانشگاه، ناکارآمدی قوانین و مقررات، ضعف نظام آموزشی دانشگاه، بیاعتمادی متقابل دانشگاه و صنعت، مشکلات مالی، نبودن نیروی انسانی ماهر و خبره، آشنا نبودن با محیط واقعی و نبودن سند راهبرد پژوهشی میشود. در پایان نیز پیشنهادهایی برای توسعهی تجاریسازی دانش و کارآفرینی دانشگاهی ارایه شده است.
امروزه دانش و فناوری دو عامل اساسی ایجاد ثروت، توانایی و دانایی کشورها بهشمار آمده و وسیلهای قدرتمند در توسعهی ملی تلقی میشود. از اینرو رسالت دانشگاه بهعنوان متفکرترین نهاد مسئول در قبال تحقق آرمانهای توسعهی ملی، ایجاب میکند تا به پویاسازی ارکان خود در انطباق با برنامههای توسعه بپردازد و این امر جز از طریق کارآفرینی دانشگاهی میسر نمیشود. یکی از مهمترین جنبههای کارآفرینی در دانشگاه، ورود فعالیتهای دانشگاه به حوزهی کسبوکار و به عبارتی"تجاریسازی دانش" است. انتقال تجاریسازی دانش در دانشگاهها با موانعی روبهرو میباشد که در این مقاله به برخی از عمدهترین آنها اشاره میشود. بنابراین، هدف اساسی این پژوهش شناسایی موانع تجاریسازی دانش در کارآفرینی دانشگاهی میباشد. بدین منظور از روش کیفیِ تحلیل تم استفاده شده است. جامعهی آماری با توجه به قلمرو موضوعی شامل 10 نفر از نخبگان دانشگاهی و روش نمونهگیری به شیوهی گلولهی برفی میباشد. موانع اصلی تجاریسازی که از تحلیل مصاحبهها شناسایی شده، شامل: رقابتی نبودن محیط دانشگاه، نگرش منفی به تفکر بنگاهی در دانشگاه، ناکارآمدی قوانین و مقررات، ضعف نظام آموزشی دانشگاه، بیاعتمادی متقابل دانشگاه و صنعت، مشکلات مالی، نبودن نیروی انسانی ماهر و خبره، آشنا نبودن با محیط واقعی و نبودن سند راهبرد پژوهشی میشود. در پایان نیز پیشنهادهایی برای توسعهی تجاریسازی دانش و کارآفرینی دانشگاهی ارایه شده است.
Faculty of Entrepreneurship, University of Tehran
Journal of Entrepreneurship Development
2008-2266
4
4
2012
02
20
نقش رهبری تحولی در ارتقای دانشگاه به سازمان کارآفرین
(مطالعه موردی: دانشگاه شهید بهشتی)
نقش رهبری تحولی در ارتقای دانشگاه به سازمان کارآفرین
(مطالعه موردی: دانشگاه شهید بهشتی)
185
204
24407
FA
محمد
قهرمانی
صالح رشید
حاجی خواجهلو
عقیل
ابوچناری
Journal Article
1970
01
01
هدف این پژوهش بررسی نقش رهبری تحولی در ارتقای دانشگاه به سازمان کارآفرین است. روش تحقیق این پژوهش، از نوع توصیفی- همبستگی میباشد. جامعهی آماری پژوهش شامل کارکنان دانشکدهها و پژوهشکدههای دانشگاه شهید بهشتی بوده که تعداد 103 نفر بهعنوان نمونهی آماری از طریق نمونهگیری تصادفی نسبی انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات دو پرسشنامهی کارآفرینی سازمانی (سازمان کارآفرین) و پرسشنامهی رهبری تحولی بود. یافتههای پژوهش بیانگر این است که، میزان بهکارگیری رهبری تحولی در دانشگاه و وضعیت دانشگاه از حیث میزان ارتقا به سازمان کارآفرین بیشتر از سطح متوسط بود. همچنین نتایج بررسی ضرایب همبستگی نشان داد بین رهبری تحولی و ارتقای دانشگاه به سازمان کارآفرین و شاخصهای آنها رابطهی مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج بهدست آمده از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که، بُعد «انگیزش الهامبخش» از قدرت پیش-بینی کنندگی بیشتری در ارتقای دانشگاه به سازمان کارآفرین برخوردار بوده است.
هدف این پژوهش بررسی نقش رهبری تحولی در ارتقای دانشگاه به سازمان کارآفرین است. روش تحقیق این پژوهش، از نوع توصیفی- همبستگی میباشد. جامعهی آماری پژوهش شامل کارکنان دانشکدهها و پژوهشکدههای دانشگاه شهید بهشتی بوده که تعداد 103 نفر بهعنوان نمونهی آماری از طریق نمونهگیری تصادفی نسبی انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات دو پرسشنامهی کارآفرینی سازمانی (سازمان کارآفرین) و پرسشنامهی رهبری تحولی بود. یافتههای پژوهش بیانگر این است که، میزان بهکارگیری رهبری تحولی در دانشگاه و وضعیت دانشگاه از حیث میزان ارتقا به سازمان کارآفرین بیشتر از سطح متوسط بود. همچنین نتایج بررسی ضرایب همبستگی نشان داد بین رهبری تحولی و ارتقای دانشگاه به سازمان کارآفرین و شاخصهای آنها رابطهی مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج بهدست آمده از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که، بُعد «انگیزش الهامبخش» از قدرت پیش-بینی کنندگی بیشتری در ارتقای دانشگاه به سازمان کارآفرین برخوردار بوده است.