unavailable
unavailable
تدریس کارآفرینی که بر رفتار فعلی و قصد آتی فرد برای کارآفرینی تأثیرگذار است، به سبکها و روشهای مختلفی صورت میگیرد. یکی از این روشهای آموزشی، استفاده از «سخنران مهمان» در کلاس درس است. استفاده از کارآفرینان برای بازگویی تجربیات شکست و پیروزیشان میتواند به عنوان مورد زنده در تدریس استفاده شود؛ اما باید اثربخشی این روش آموزشی ارزیابی شود. یکی از روشهای ارزیابی اثربخشی آموزش کارآفرینی، میزان تأثیری است که بر «قصد کارآفرینی» میگذارد. در این تحقیق، به منظور ارزیابی اثربخشی روش آموزش کارآفرینی «سخنران میهمان»، با استفاده از روش تحقیق کمّی از نوع آزمایشی در جامعة آماری دانشجویان نیمسال اول کارشناسی ارشد مدیریت کارآفرینی دانشگاه تهران، میزان قصد کارآفرینی دانشجویان قبل و بعد از جلسات سخنرانی سه کارآفرین مهمان با استفاده از پرسشنامة استاندارد قصد کارآفرینی کروگر در دو گروه آزمایش (34 نفر) و کنترل (34 نفر) سنجیده شد. یافتههای تحقیق نشان میدهد که روش آموزش کارآفرینی «سخنران مهمان» از طریق تأثیر بر متغیرهای مطلوبیت شخصی، خودباوری و باور جمعی باعث ارتقای قصد کارآفرینی دانشجویان میشود، در حالی که این روش بر متغیر «هنجارهای اجتماعی» دانشجویان تأثیر معنیداری نداشته است. این نتایج به سیاستگذاران در تدوین برنامههای آموزش کارآفرینی کمک میکند.
هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر هوش عاطفی بر شایستگیهای کارآفرینانة دانشجویان رشتههای کشاورزی در دانشگاه زنجان است. تحقیق حاضر از نظر هدف جزو تحقیقات کاربردی و از نظر نحوة گردآوری دادهها، جزو تحقیقات توصیفی و از نوع همبستگی به شمار میرود. جامعة آماری تحقیق شامل 366 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکدة کشاورزی دانشگاه زنجان است که با توجه به جدول کرجسی و مورگان، 280 نفر از آنان از طریق روش نمونهگیری طبقهای با انتساب متناسب انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامة استاندارد استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه با نظر اعضای هیئت علمی دانشگاه زنجان تأیید شد. برای تعیین قابلیت اعتماد ابزار تحقیق، پیشآزمون انجام شد که مقدار آلفای کرونباخ محاسبهشده برای مقیاسهای اصلی پرسشنامه در حد مناسب در دامنه بین 706/0 تا 872/0 بود. دادههای گردآوریشده با استفاده از تکنیک چندمتغیرة مدلسازی معادلات ساختاری، پردازش شدند. نتایج تحقیق بیانگر آن بود که بیشتر پاسخگویان مورد مطالعه از نظر سطح هوش عاطفی و شایستگیهای کارآفرینانه در سطوح پایین و متوسط قرار دارند. همچنین بر اساس نتایج تحقیق مشخص شد که هوش عاطفی و مؤلفههای آن شامل مهارتهای درونفردی، مهارتهای بین فردی، سازگاری، مدیریت استرس و خودانگیزی، حدود 35 درصد از واریانس شایستگیهای کارآفرینانه را تبیین میکنند.
هدف این پژوهش بررسی اثرگذاری توانمندی روانشناختی بر ایفای نقشهای کارآفرینی سازمانی است تا از این رهیافت جایگاه توانمندی روانشناختی در سازمانها با هدف کارآفرینی سازمانی مشخص شود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش گردآوری اطلاعات آن توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعة آماری (جمعیت بزرگسال 18-64 ساله) با توجه به استفاده از دادههای ثانویه در این پژوهش، شرکتها و یا سازمانهای مشارکتکننده در کشور ایران و دانمارک در برنامة پژوهشی GEM سال 2011 هستند. در مجموع جامعة آماری این تحقیق 5360 نفر است و پس از فیلترکردن دادهها، تعداد 509 نفر از کارآفرینان سازمانی بررسی شد. روش گردآوری دادهها، مصاحبة ساختاریافته است. تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش با استفاده از نرمافزار SPSS و LISRّEL انجام شده است. یافتههای پژوهش بیانگر تأثیر مثبت توانمندی روانشناختی (شامل تأثیرگذاری، اهمیت کاری، استقلال کاری و شایستگی) بر ایفای نقشهای کارآفرینی سازمانی است. البته شایستگی کارآفرینانة تعدیلگر رابطة بین توانمندی روانشناختی و ایفای نقشهای کارآفرینی سازمانی است و متغیرهای فرهنگ، سن، جنسیت و تحصیلات به عنوان متغیرهای کنترلی در مدل به کار گرفته شدهاند.
در جهان امروز کارآفرینان منشأ تحولات بزرگی در زمینههای صنعتی، خدماتی، تجاری و غیره شدهاند و محرک رشد و توسعه بهشمار میروند. مطالعات زیادی در خصوص خصیصههای کارآفرینی و کارآفرینان انجام شده است؛ اما پژوهش دربارة کشف و توصیف عمیق و ژرفنگرانة ادراکات و تجربیات کارآفرینان از پدیدة کارآفرینی، چنانکه آنها برای خود آن را معنا میکنند، بسیار اندک است. هدف اصلی این پژوهش کشف و توصیف عمیق تجربیات کارآفرینان از پدیدة کارآفرینی است. روش انجام پژوهش از نوع کیفی و به شیوة پدیدارشناسی است. جامعة آماری پژوهش کارآفرینان برتر در حوزههای گوناگون صنعت، خدمات، تجارت و غیره در شهر تبریز و در سال 1391 است. نمونهها به صورت هدفمند انتخاب شدند و حجم آن با توجه به ماهیت پژوهش کیفی تا اشباع دادهها (16 نفر) ادامه یافت. دادهها از طریق مصاحبة عمیق گردآوری شد و با استفاده از روش پیشنهادی اسمیت (1995) تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان میدهد پنج مضمون کلی شامل زمینة کارآفرینی، وضعیت اقتصادی، ویژگیهای روانشناختی، ویژگیهای اجتماعی و تلقی از کارآفرینی پدیدار شدند و هریک از مضامین دارای چندین مضمون فرعی بودند. یافتههای این مطالعه میتواند تصویری روشن از تجربیات کارآفرینان در زمینة کار آفرینی ارائه دهد.
تأمین مالی فرایندی است که در آن مدیران کسبوکارها برای فراهمکردن منابع مالی لازم- برای شرکت یا پروژه با استفاده از ابزارهای تأمین مالی- اقدام به جمعآوری منابع مالی میکنند. تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و از نظر گردآوری دادهها توصیفی- پیمایشی است و هدف آن تحلیل سازوکارهای تأمین مالی در شرکتهای تعاونی تولید کشاورزی است. جامعة آماری آن را مدیران عامل شرکتهای تعاونی تولید کشاورزی در استان فارس (620N=) تشکیل میدهند که با استفاده از فرمول کوکران، 114 نفر از آنها به عنوان نمونه و با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای با انتساب متناسب انتخاب و مطالعه شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامة محققساخته گردآوری شدند و با نرمافزار SPSS نسخة 18 و همچنین نرمافزار LISREL نسخة 5/8 تجزیه و تحلیل شدند. روایی پرسشنامه با پانل متخصصان بررسی و کسب شد و برای تعیین میزان پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد (92/0). نتایج حاصل از رتبهبندی سازوکارهای تأمین مالی در شرکتهای تعاونی تولید کشاورزی نشان داد که اعطای تسهیلات مالی با نرخ بهرة پایین در بالاترین رتبه قرار دارد. همچنین نتایج نشان داد که این سازوکارها از شش عامل تسهیلاتی، پشتیبانی، مشاورهای- آموزشی، ارتباطی- مشارکتی، فنی- تخصصی و قوانین و مقررات تشکیل میشود که در مجموع، حدود 19/63 درصد از کل واریانس را تبیین کردند.
رشد روزافزون جمعیت جهانی و افزایش مصرف در میان مردم جهان به افزایش تقاضا برای غذا منجر شده است. توسعة محصول جدید در حوزة غذا با بهکارگیری روشی سیستماتیک در نوآوری به تبدیل ایدههای اولیه به محصولات و خدمات قابل فروش، مانند محصولات مهندسیشدة ژنتیکی، به بازار میانجامد. روش این تحقیق آمیخته- اکتشافی (کیفی- کمی) است. در بخش کیفی، مصاحبة نیمهساختاریافته با 10 نفر از خبرگان به کار گرفته شد و در بخش کمی از 80 پرسشنامه استفاده شد که 64 نمونة آن عودت شد. جامعة آماری در بخش کیفی مدیران و اساتید دانشگاهی مطلع در حوزة توسعة محصول جدید و زیستفناوری غذایی و در بخش کمی اساتید دانشگاهی و کارشناسان و متخصصان مطلع در همین حوزه است. روش نمونهگیری در بخش کیفی گلولة برفی و در بخش کمی طبقهای- تصادفی است. نتایج پژوهش نشان داد که مراحل مختلف فرایند توسعة محصول جدید شامل توسعة مفهوم، طراحی، نمونهسازی، تولید انبوه و بازاریابی و فروش هستند که برای اولویتبندی عوامل فرعی در هرکدام از پنج مرحله از آزمون فریدمن بهره گرفته شد. تشکیل تیم توسعة محصول جدید، طراحی فرمولاسیون، تولید نمونة پیشآزمایشگاهی، مطالعات مالی و اقتصادی و قیمت به ترتیب در هریک از مراحل دارای اولویت بالاتری هستند. در نهایت پیشنهادهایی برای شرکتهای کارآفرین فعال در حوزة زیستفناوری غذایی ارائه شده است.
بهتازگی بررسی قصد کارآفرینانة دانشجویان دانشگاهها، جذابیت قابل ملاحظهای برای محققان یافته است. هدف این تحقیق، تحلیل و مقایسة تأثیر عوامل زمینهای بر قصد کارآفرینی با تأکید بر قومیت دانشجویان بوده است. عوامل زمینهای در سه بخش فردی، تحصیلی و خانواده، با 14 پرسش و قصد کارآفرینی نیز با 4 پرسش بررسی شد. روش تحقیق حاضر از نظر هدف کابردی و از نظر روش گردآوری اطلاعات توصیفی- همبستگی محسوب میشود. جامعة آماری تحقیق دانشجویان کل کشور و پرسشنامة طراحیشده با روایی صوری و پایایی 801/ تأیید شد و با نمونة 2500 نفری و با روش خوشهبندی بین دانشجویان استانهای تهران، اصفهان، یزد و زنجان تقسیم شد. بر اساس خروجیهای نرمافزار spss 16، نتایج نشان از نقشنداشتن جنسیت، تأهل، مقطع تحصیلی و خوداشتغالی مادر، در قصد کارآفرینانه دارد. کردها و ترکها، دانشجویان دانشگاه علمی– کاربردی، دانشجویان هنر، فنی و مهندسی و پزشکی، دانشجویان دارای پدران خوداشتغال و مادران تحصیلکرده از میزان قصد کارآفرینانة بالاتری برخوردارند. بر اساس نتایج رگرسیون، پیشبینیپذیری قصد کارآفرینانه از سوی مؤلفة خانواده از بقیة مؤلفهها بیشتر بود و شاخصهای تحصیلات پدر، مقطع تحصیلی، کارآفرینبودن پدر و درآمد خانواده بیشترین تأثیر با معناداری مناسب را بر قصد کارآفرینانة دانشجویان دارند.
کارآفرینی، راهکاری مناسب برای دستیابی به توسعة اقتصادی و ایجاد فرصتهای شغلی بهشمار میرود. قصد کارآفرینی نیز پیشدرآمد رفتارکارآفرینانه قلمداد شده است. برای کسب شناختی جامع از قصد کارآفرینی دانشجویان و سازههای اثرگذار بر آن، قصد کارآفرینی دانشجویان پیام نور مطالعه شد. در این راستا، تلفیقی از نظریههای رفتار برنامهریزیشده، رویداد کارآفرینی و مدل دیویدسون به کار گرفته شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و بر حسب گردآوری دادهها، توصیفی شاخة پیمایشی است. دادههای مورد نیاز این پژوهش پیمایشی از طریق پرسشنامه و از میان 161 نفر از دانشجویان رشتههای مختلف دانشگاه پیام نور گردآوری شد که با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای تصادفی انتخاب شده بودند. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که قصد کارآفرینی دانشجویان رشتههای فنی- مهندسی، مدیریت و بازرگانی به گونة معناداری بالاتر از دانشجویان سایر رشتهها است. علاوه بر آن، نگرش عمومی، نگرش نسبت به کارآفرینی، باور به خودکارآمدی و سابقة کارآفرینی در زمرة عوامل اصلی اثرگذار بر قصد کارآفرینی دانشجویان رشتههای فنی- مهندسی، مدیریت و بازرگانی محسوب میشود. این در حالی است که قصد کارآفرینی دانشجویان سایر رشتهها از طریق نگرش عمومی، باور به خودکارآمدی و هنجارهای اجتماعی ذهنی قابل تبیین است. بر اساس این یافتهها، توصیههایی بهمنظور بهبود قصد کارآفرینی دانشجویان ارائه شده است.
در مقالة حاضر، مؤلفههای مطرح در سطحبندی عملکرد مدیریت شهری اردبیل، در دو محور 1. توانمندسازی و پشتیبانی از کارآفرینان (با 10 مؤلفه) و 2. تدارک محیط مناسب برای کارآفرینی (با 6 مؤلفه) طبقهبندی و با استفاده از تکنیک مقایسة چندگانه، تعیین وزن شدهاند. جامعة آماری تحقیق شامل کارشناسان سازمانهای عامل در عرصة مدیریت شهری و کارآفرینان برتر محلی هستند. تدوین صورت وضعیت سطح عملکرد در هریک از مؤلفه و نیز طرح سیستم استنتاج فازی در سطحبندی عملکرد مدیریت شهری در هریک از محورها، بخش دیگری از تحقیق است. با توجه به آنکه معادل غیر فازی از نمرات مربوط به وضعیت موجود در محورهای یادشده و مجموع عملکرد که بیانگر شرایط تقریباً پایین در مقیاس زبانی هفتگانه است، میتوان گفت که عملکرد مدیریت شهری وضعیت مناسبی ندارد. همچنین با توجه به آنکه سقف نمرة غیر فازی کسبشده در هیچیک از مؤلفهها از نمرة 477/0 تجاوز نکرده است، ضرورت اقدامات و پروژههای عملیاتیشده در هریک از مؤلفهها اجتنابناپذیر است (بهویژه در مؤلفههای سوم، چهارم، هفتم و هشتم از محور اول و مؤلفههای اول، دوم و چهارم از محور دوم که با نمرة پایینتر وضعیت همراهاند).
در دهههای اخیر با رواج اینترنت، کسبوکارهای الکترونیکی به عنوان ابزاری برای سازماندهی مدل کسبوکار شناخته میشود. شرکتهای بسیاری برای تغییر مدلهای کسبوکار سنتی خود به مدل کسبوکار الکترونیکی برای کسب توان رقابتی بیشتر در دنیای پرتغییر و پرپیچیدگی فعلی تلاش میکنند. بر این اساس، این مقاله با هدف توسعة مدل کسبوکار نوآورانة B2C تدوین شده است. جامعة آماری این تحقیق شرکت گلرنگپخش است. برای اجرای این تحقیق از روش موردکاوی استفاده شد. ابزار اصلی گردآوری دادههای مصاحبه از نوع عمیق است و علاوه بر آن از بررسی اسناد و مدارک و بررسی چکلیستها اطلاعات گردآوری شد. در بخش مصاحبه، با 28 نفر از مدیران ارشد و میانی واحدهای مالی، بازاریابی و فروش (محصولات شوینده، غذایی و سلولزی) و رئیس برندهای این شرکت در خصوص روند فعالیت این شرکت مصاحبهای با نمونهگیری هدفمند تا مرحلة اشباع نظری صورت گرفت. در این تحقیق، از مدل کسبوکار اوستروالدر به عنوان مدل مبنا استفاده شد و در ادامه با کدگذاری باز و محوری در قالب نه حوزه، مدل کسبوکار شرکت گلرنگپخش تدوین شد و عناصر نوآورانة مدل کسبوکار این شرکت مشخص شد.
unavailable