per
دانشکده کارآفرینی
فصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی
2008-2266
2676-4156
2009-05-22
2
1
11
34
22971
بررسی آثار باورهای مذهبی بر گرایش به راهاندازی یک کسبوکار جدید (مطالعهی موردی: دانشگاههای منتخب تهران)
Effects of Religious Beliefs on Tendency Towards New Business Venture
امیرحسین ملکی
a_maleki2@ent.ut.ac.ir
1
آرین قلیپور
agholipor5@ut.ac.ir
2
حسن عابدیجعفری
a_maleki@ent.ut.ac.ir
3
کارشناس ارشد مدیریت کارآفرینی دانشگاه تهران
دانشیار دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
دانشیار دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
کارآفرینی یکی از حوزههای نوظهور و امید بخش در دهههای اخیر بوده است. شناسایی علتها و پیامدهای تلاشهای کارآفرینانه در این راستا اهمیت بسیاری پیدا کرده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر باورهای مذهبی بر راهاندازی یک کسبوکار جدید است. بدین منظور با استفاده از روش تحقیق آمیخته، که شامل پرسشنامه و مصاحبه است، از دانشجویانی که در مراکز رشد دانشگاههای تهران، شریف و شهید بهشتی اقدام به راهاندازی شرکت کرده بودند، آزمون به عمل آمد. نتیجهی اولیهی بهدست آمده، نشان دهندهی تأثیر نداشتن این باورها بر راهاندازی کسبوکار بودند. پاسخدهندگان از وجود یک نظام درونی ارزشی قوی صحبت میکردند که به حفظ و تقویت آن گرایش داشتند و در تلاش بودند تا تقید و پایبندی خود را به اصول مذهبی نشان دهند. یافتهها نشان میدهند که تأثیر نداشتن باورهای مذهبی بر راهاندازی کسبوکار به دلیل وجود متغیرهای میانجی است که باعث میشوند تا باورها به صورت غیرمستقیم بر راهاندازی کسب وکار تأثیر بگذارند. مطالعات در غرب نیز حاکی از آن است که باورهای مذهبی بر راهاندازی کسب وکار تأثیری ندارند. از سویی در قرآن و احادیث اسلامی نیز دربارهی موضوعهای اقتصادی و کارآفرینی، نشانههای زیادی وجود دارد که نشاندهندهی تمایل و توجه زیاد اسلام به کارآفرینی است.
Entrepreneurship is an emergent field in the recent decades which has been accompanied by very important efforts towards recognition of the grounds for its development. This research is conducted through a mixed method of questionnaire and interviews. The target group consists of students from the University of Tehran, and Shahid Beheshti as well as the Sharif University of Technology who have managed to start up businesses. The respondents believe in a strong inherent value system while they are trying to reinforce it and showing their adherence to religious principles.
The findings indicate that owing to some intermediary variables, religious beliefs can indirectly impact the business venture. On the other hand, most of the Islamic teachings and Qoranic traditions which address economic issues largely evidence the religious tendency and association with entrepreneurship and new business startups.
https://jed.ut.ac.ir/article_22971_7870c2dc1895909e80120692d4382273.pdf
اخلاق اسلامی
باور
کارآفرینی
مذهب
: Entrepreneurship
Religion
belief
Islamic
Ethics
per
دانشکده کارآفرینی
فصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی
2008-2266
2676-4156
2009-05-22
2
1
35
60
22972
ارایهی چارچوب ادراکی مناسب از کارآفرینی در بخش دولتی
Presenting a Proper Conceptual Framework From Entrepreneurship in Public Sector
علی جهانگیری
a.jahangiri2@imps.ac.ir
1
محمدحسن مبارکی
mhmobaraki@ent.ut.ac.ir
2
استادیار موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی
استادیار دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران
در این مقاله ضمن بررسی مهمترین مبانی نظری کارآفرینی، کارآفرینی دولتی و سازمانی، الگوی اولیهای از مبانی نظری مطالعه شده استخراج و سپس در یکی از سازمانهای دولتی آزموده شد. پژوهش حاضر با طراحی سه پرسشنامه به ترتیب به سنجش عوامل فردی، سازمانی و عناصر کارآفرینی و همچنین آزمون مدل اولیه پرداخته و تأثیر متغیرهای مستقل (عوامل فردی و سازمانی) و متغیرهای وابسته (عناصر کارآفرینی) را الگوسازی کرده است. پس از جمعآوری اطلاعات، از طریق تحلیل عاملی چرخشی با روش واریماکس و چندین بار تکرار، هشت عامل برای عوامل سازمانی، هفت عامل برای عوامل فردی و پنج عامل برای عناصر کارآفرینی بهدست آمد. پس از آن با استفاده از تحلیلهای رگرسیونی، بنیادی و تحلیل مسیر (علیت) الگوی اولیه آزموده و در نهایت دو الگو با ترکیبی از عناصر مختلف و با ارزشهای متفاوت ارائه شد. از اینرو شاخصهای اندازهگیری کارآفرینی و عوامل تأثیرگذار به صورت الگوی مناسب کارآفرینی همراه با یک الگوی ساختاری در مسیر تحقیق ارائه شد. نتیجهی تحقیق نشان میدهد که سازههای اصلی کارآفرینی را در میان عوامل فردی، توفیق طلبی، تعهد سازمانی، مهارتهای مذاکره و اعتماد به نفس؛ و در میان عناصر کارآفرینی، خطرپذیری، رفتار اثرگذار، استقلال و تمایل به اصلاح؛ تشکیل میدهند. از مجموع عوامل تأثیرگذار عوامل سازمانی نیز عوامل مشتریمداری، ساختار منعطف، فرهنگ کاری، کنترل استراتژیک، حمایت مدیریت و سیستم پذیرش ایده در الگوی ساختاری معنیدار بوده است.
This article survey is the theoretical literature about entrepreneurship , governmental entrepreneurship , corporate intrapreneurship and entrepreneurship dimensions and then explores a primary model from contextual field for experiment in the public sector organizations.
In this study, three questionnaires are designed to measure individual and organizational elements accompanied by entrepreneurship dimensions. To obtain adequate assurance about the information accuracy, all questionnaires should have reliability and validity. Upon gathering information, we focused on analyzing on these factors: eight organizational factors, seven individual factors and five dimensional factors.
The research results show that many factors may affect entrepreneurship. The canonical correlation in the study suggests two models for measuring entrepreneurship in public sector organizations. Also regression analysis explored some linear functions as dependent and independent variables in five alternatives. Among the individual elements: achievement, self-confidence, organizational commitment, negotiation skills are significant and among the entrepreneurial dimensions: the main constructs of entrepreneurship risk-taking, proactiveness, autonomy and tendency to reform are noteworthy. Accordingly customer-oriented factors, flexible structure, working culture, strategic control, management support and idea acceptance system are affecting entrepreneurship.
https://jed.ut.ac.ir/article_22972_fff3276a2b762c277ff7056e51d1fec6.pdf
عوامل و عناصر کارآفرینی
کارآفرینی
کارآفرینی دولتی
کارآفرینی سازمانی
Entrepreneurship
Corporate entrepreneurship
Governmental Entrepreneurship
Entrepreneurship Dimensions
per
دانشکده کارآفرینی
فصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی
2008-2266
2676-4156
2009-05-22
2
1
61
80
22973
بررسی ارایهی برنامهی درسی آموزش کارآفرینی در رشتهی علوم تربیتی
A Survey of Entrepreneurship Curriculum Development in the Field of Education
جهانگیر یدالهی فارسی
yadollahi@sci.ui.ac.ir
1
رضا میرعرب رضی
jyadolahi@gmail.com
2
استادیار دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران
کارشناس ارشد برنامهریزی آموزشی دانشگاه تهران
هدف این پژوهش بررسی و اولویتبندی مواد و مهارتهای اصلی، هدفهای آموزشی، بهترین روشهای یاددهی - یادگیری و ظرفیت زمانی مناسب برای آموزش کارآفرینی در رشتهی علوم تربیتی است. این تحقیق بر روی دو جامعهی آماری انجام شده است؛ حجم نمونهی اول تحقیق را 117 نفر دانشجوی مقطع کارشناسی (27 پسر و 90 دختر) دانشگاه تهران در سال تحصیلی 86-1385 و حجم نمونهی دوم تحقیق را 40 نفر از صاحبنظران تشکیل دادهاند. روش تحقیق به صورت آمیخته (کمی و کیفی) است. برای گردآوری دادهها در روش کمی از دو پرسشنامه با آلفای کرونباخ 31/88 (دانشجویان) و 69/88 (صاحبنظران) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحلیل توصیفی (درصد و فراوانی)، تحلیل استنباطی (T مستقل، ضریب همبستگی پیرسون) و تحلیل کیفی استفاده شده است. بر اساس نتایج این پژوهش، اولویتهای آموزشی برای توسعهی کارآفرینی در بین دانشجویان رشتههای علوم تربیتی که باید در برنامه درسی آنها گنجانده شوند، عبارتاند از: انجام پروژههای تحصیلی مرتبط با رشتهی علوم تربیتی در قسمت آموزش سازمانهای مختلف، آشنایی با نحوهی تدوین طرح کسبوکار، آشنایی با شغلهای مربوط به رشتهی تحصیلی، آشنایی با قانونهای کسبوکار، آشنایی با مهارتهای مالی و بازاریابی، آشنایی با مفاهیم خلاقیت، نوآوری و مهارتهای مربوط به آن و ...
This study aims to explain the major skills, instructional objectives, best teaching and learning methods and appropriate timetable to implement entrepreneurship curriculum in the field of education. There are two categories of statistical population: the first sample includes 117 master students (27 males and 90 females) at University of Tehran during the semester 2006, 2007. The second sample includes a group of 40 experts selected from among university professors, top entrepreneurs and practitioners.
The research is conducted through a mixed quantitative and qualitative method. First sampling has been carried out by using the descriptive and survey method whereas second sampling employs a qualitative method. The information gathered from questionnaires indicated the Alpha Cronbach of 88/31 for students and 88/69 for experts respectively. The analysis has been made in view of the percentage, frequency and Pearson Correlation.
The findings demonstrate that the respondents, preferences and priorities in connection with curriculum development in the field of education include:
Contact of research projects, introduction to business plans, introduction to occupations in related discipline, business rules and regulations, financial skills, marketing technique, concepts of innovation, creativity and related issues.
https://jed.ut.ac.ir/article_22973_b7177b81da14dd41b01eeb46502090d3.pdf
آموزش کارآفرینی
برنامهی درسی
فرایندهای کارآفرینی
مهارتهای کسب وکار
Curriculum
Entrepreneurship education
Business Skills
Entrepreneurial Trends
per
دانشکده کارآفرینی
فصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی
2008-2266
2676-4156
2009-05-22
2
1
81
102
22974
محدودیتهای راهاندازی کسبوکارهای نوظهور
Limitation on Emergent Businesses
مجتبی امیری
kayasport8098@gmail.com
1
محمدرضا زالی
kambeiz3@ent.ut.ac.ir
2
مهدی مجد
mamiry2@ut.ac.ir
3
استادیار دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
استادیار دانشگاه مازندران
کارشناس ارشد مدیریت کارآفرینی دانشگاه تهران
سالانه بسیاری از کارآفرینان نوظهور اقدام به راهاندازی کسبوکار جدید میکنند اما تنها تعداد اندکی از آنها موفق به ایجاد یک شرکت پایدار میشوند. بیشتر این کارآفرینان در مواجههی با مانعها و مشکلهای راهاندازی کسبوکار جدید، دست از تلاش میکشند. این مطالعه به بررسی مانعهای پیش روی کارآفرینان نوظهور که در دورههای آموزش کارآفرینی و مهارتهای کسبوکار در تهران شرکت کردهاند، میپردازد. یافتههای این پیمایش (179= n) نشان میدهد که محدودیتهای نگرشی و فرهنگی (میانگین 7/3)، محدودیتهای آموزشی (میانگین 66/3)، محدودیتهای حمایتی و زیربنایی (میانگین 64/3)، محدودیتهای بازار و محیط کار (میانگین 38/3)، محدودیتهای قانونی و اداری (میانگین 41/3)، و محدودیتهای مالی (میانگین 42/3) به ترتیب مهمترین مانعهای راهاندازی کسبوکار هستند؛ در حالیکه محدودیتهای شخصی افراد (میانگین 08/3) مانعی برای راهاندازی کسبوکار آنها نمیباشند. اما نکتهی مهم این است که کارآفرینان نوظهوری که ویژگیهای شخصیتی کارآفرینانهی قویتری دارند با وجود درک این مانعها، همچنان تمایل بیشتری به راهاندازی کسبوکار دارند. در واقع، تبیین نقش تعدیلکنندگی متغیر «ویژگیهای شخصیتی کارآفرینانه» و تأثیر مانعها بر تمایل به راهاندازی کسبوکار جدید، مهمترین مشارکت علمی این تحقیق در توسعهی دانش کارآفرینی بوده است.
Each year a great number of nascent entrepreneurs embark on startups, but a few of them manage to create a sustainable enterprise. They often cease efforts when they confront obstacles. This study makes a great attempt to deal with the barriers in the way of the nascent entrepreneurs who are taking courses to acquire entrepreneurial knowledge and business skills in Tehran. The findings indicate that limitation s such as cultural and attitudinal (mean: 3.7), educational (mean: 3.66), supports and infrastructural (mean: 3.64), operating business environment (mean: 3.38), legal and administrative (mean: 3.41) and financial (mean: 3.42) respectively are the key impediment to business startups. However, personal reservations (mean: 3.08) will not be classified as big problems. The critical point here is that nascent entrepreneurs endowed with stronger entrepreneurial characteristics, tend more to start up businesses notwithstanding their perception of such problems. In reality, the adjusting role of the "entrepreneurial personality traits" in proportion to the impact of barriers on tendency towards starting up new businesses is the major scientific achievement of the present research.
https://jed.ut.ac.ir/article_22974_9bf65d9f8ed99044c776c582f8b5a0bb.pdf
فرایند کارآفرینی
کارآفرینی نوظهور
موانع راهاندازی کسبوکار
ویژگیهای شخصیتی کارآفرینانه
Business Venture Barriers
Entrepreneurial Trend
Emergent Entrepreneurship
Entrepreneurial Personality Traits
per
دانشکده کارآفرینی
فصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی
2008-2266
2676-4156
2009-05-22
2
1
103
122
22975
بررسی عوامل تأثیرگذار بر فرایند شناسایی فرصتهای کارآفرینی بین کارآفرینان برتر منتخب
Factors Affecting the Trend of Opportunities Recognition Among
Top Entrepreneurs
محمود صارمی
msarami2@ut.ac.ir
1
محمدکاظم علیزاده ثانی
msarami@ut.ac.ir
2
استادیار گروه مدیریت صنعتی دانشگاه تهران
دانشجوی کارشناسی ارشد کارآفرینی دانشگاه تهران
«چرا»، «چه وقت» و «چگونه» برخی افراد در کشف فرصتهای کارآفرینی توانمند ظاهر میشوند در حالیکه برخی دیگر این توانایی را ندارند. این سؤال یکی از مهمترین سؤالهایی است که در زمینهی کارآفرینی و شناسایی فرصت مطرح است و پاسخ به آن میتواند پنجرهای جدید را پیش روی محققان بگشاید. هدف از این تحقیق بررسی عوامل تأثیرگذار بر شناسایی فرصت در بین کارآفرینان بوده است. برای رسیدن به این هدف از الگوی ارائه شده در این مقاله استفاده شده است. بر همین اساس پس از توزیع پرسشنامه میان 279 نفر از کارآفرینان برتر سومین جشنوارهی ملی کارآفرینی، در پایان 92 پرسشنامه تجزیه و تحلیل شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، ابتدا به بررسی درستی الگوی نظری با دادههای حاصل از جامعه از طریق نرم افزار لیزرل پرداخته شد. نتایج نشان داد که الگوی یادشده برای جامعهی آماری قابل استفاده است. سپس تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون همبستگی انجام شد. نتایج نشان داد که بین متغیر هوشیاری کارآفرینی، ویژگیهای شخصیتی کارآفرین، شبکههای اجتماعی، دانش اولیه و نیروهای پیش برنده با شناسایی فرصتهای کارآفرینی ارتباط معناداری وجود دارد. این مطالعه میتواند در شناخت عوامل اصلی شناسایی فرصت و آموزش و تقویت آن در میان کارآفرینان بالقوه سبب پیشرفت آنها در زمینههای مختلف شود.
Why, when and how are some people more capable of recognizing opportunities while others lack such ability? This is a key question to pose in the field of entrepreneurship and opportunity recognition. The answer to this question can open up a new window before researchers. The aim of this research is to examine the factors that are effective in determining opportunities among entrepreneurs. To achieve this goal, we use the model suggested by Bany Ovoroa (2003). In doing so, after distribution of questionnaires among 279 to entrepreneurs in the Third National Festival of Entrepreneurship we have analyzed 92 of questionnaires. For analysis, firstly we have examined the reliability of theoretical model via data gathering from statistic population by Lisrel software. The results show that the model can be used for population. The next phase of analysis is made by correlation test. The results show that there is a significant relationship between entrepreneurial alertness, personal characteristics of entrepreneur, social networks, primary knowledge and thrust forces, and identifying entrepreneurship opportunities. This survey can be used to develop potential entrepreneurs in different fields to gain ability to determine the key elements of opportunity recognitions.
https://jed.ut.ac.ir/article_22975_68632a6e517961038719a2cb146e3db2.pdf
خلاقیت و نوآوری
دانش اولیه
شبکههای اجتماعی
شناسایی فرصت
نیروهای پیش برنده
هوشیاری کارآفرینی
Opportunity recognition
Entrepreneurship Alertness
Creativity and Innovation
Primary Knowledge
Social network
Thrust Forces
per
دانشکده کارآفرینی
فصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی
2008-2266
2676-4156
2009-05-22
2
1
123
158
22976
بررسی عوامل مؤثر بر تشخیص فرصتهای کارآفرینانه در حوزهی فناوری اطلاعات
Investigation on the Affective Factors in Opportunity Recognition: IT Industry
رحمتا... قلیپور
rgholipor4@ut.ac.ir
1
حسنعلی آقاجانی
hasanaliaghajani4086@gmail.com
2
محمدعلی کرامتی کریمی
rgholipor2@ut.ac.ir
3
استادیار دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
استادیار دانشگاه مازندران
کارشناس ارشد مدیریت صنعتی
در سالهای اخیر کارآفرینی در حوزهی فناوری اطلاعات بهعنوان مهمترین عامل در توسعهی اقتصادی کشورها شناسایی شده است. با توجه به اینکه تشخیص فرصت بهعنوان اولین و مهمترین مرحله در کارآفرینی است، از اینرو شناسایی عاملهای مؤثر بر تشخیص فرصت موضوع بسیار با اهمیتی بوده و در همین راستا مقالهی حاضر با هدف بررسی عاملهای مؤثر فردی و اجتماعی بر تشخیص فرصتهای کارآفرینانه در حوزهی فناوری اطلاعات انجام شده است. در راستای سؤال اصلی تحقیق، اثرهای متغیرهای مستقل (دانش سابق کارآفرین، احساس خود اثربخشی، جستجوی منظم فرصتها، پیوندهای قوی و ضعیف اجتماعی، مربیان و جریانهای اطلاعاتی) بر متغیر وابسته (تشخیص فرصت کارآفرینانه) آزموده شد. جامعهی آماری این تحقیق230 نفر ازکارآفرینان در حوزهی فناوری اطلاعات در شهر تهران بودهاند که از میان آنها حدود 142 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه، روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی بوده و روایی پرسشنامه به روش اعتبار محتوا و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ (7/0) تأیید شده است. نتایج نشان میدهد که متغیرهای مستقل دانش سابق، وجود مربی در صنعت فناوری اطلاعات و احساس خوداثربخشی، تأثیر مثبت بر تشخیص فرصت کارآفرینانه دارند؛ اما متغیرهای مستقل دیگر تأثیر معناداری بر تشخیص فرصت در این حوزه نداشتهاند. همچنین مقایسهی پیوندهای ضعیف و قوی اجتماعی نشان میدهد که پیوندهای ضعیف اجتماعی تأثیر بیشتری بر تشخیص فرصت کارآفرینانه در مقایسه با پیوندهای قوی دارند.
In recent years, entrepreneurship in IT industry has been viewed as a prime factor of economic development. Since opportunity recognition is a critical step in entrepreneurship, identification of effectual factors in opportunity recognition is of great significance. The main objective of this study is to examine the effects of individual and social factors in opportunity recognition in IT industry. In this research, eight hypotheses were presented and the effects of independent variables (prior knowledge, self-efficacy, systematic search, weak ties, strong ties, mentors and information flow) on dependent variables (opportunity recognition) were tested. The statistical population and sample include 230 and 142 entrepreneurs respectively in IT industry in the city of Tehran. The data collection instrument was questionnaire and research method was descriptive and correlational research. Cronbachs alpha and content were made to test reliability and validity. The results indicated that independent variables (like knowledge, self-efficacy and mentors) had direct positive effects on opportunity recognition but other variables did not have any effect on opportunity recognition. By comparing relative influence of strong and weak ties on opportunity recognition, weak ties will be more positively associated with opportunity recognition than strong forms.
https://jed.ut.ac.ir/article_22976_a376fa0762e60398261aa49623fe6747.pdf
احساس خود اثربخشی
تشخیص فرصت کارآفرینی
دانش سابق
فناوری اطلاعات
مربی
Opportunity recognition
IT
Prior knowledge
mentor
Self-Efficacy
per
دانشکده کارآفرینی
فصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی
2008-2266
2676-4156
2009-05-22
2
1
159
190
22977
بررسی الگویی برای تعیین ساختار سرمایه در کسبوکارهای خانوادگی (مطالعه موردی: صنعت نساجی و نفت)
Survey of a Model for Capital Structure in Family-based Businesses
(Covering Oil and Textile Industries)
نادر سیدامیری
nadersa@ut.ac.ir
1
رضا تهرانی
nadersa3@ut.ac.ir
2
وینا ترجمان
nadersa2@ut.ac.ir
3
کارشناسارشد مدیریت کارآفرینی دانشگاه تهران
دانشیار دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
دانشجوی کارشناسیارشد مدیریت مالی دانشگاه تهران
تعداد محدودی از مطالعات ساختار سرمایه در مورد شرکتهای کوچک و متوسط (SME) انجام شده است. تحقیقات اخیر در مورد کسبوکارهای خانوادگی نشان میدهند که فرایندهای تصمیمگیری در مورد ساختار سرمایه، تحت تأثیر گرایش مالکان در بهکارگیری بدهی به عنوان شکلی از تأمین مالی است. عوامل دیگری همچون فرهنگ، ویژگیهای کارآفرینانه، تجربههای پیشین کارآفرین در زمینهی ساختار سرمایه نیز بر تصمیمات تأمین مالی تأثیر میگذارند. این مطالعه با کمک پژوهش انجام شده توسط کلادیو و همکاران (2000) قصد دارد الگویی را برای تأمین مالی کسبوکارهای خانوادگی ایران ارائه دهد. این پژوهش کسبوکارهای خانوادگی در دو صنعت نساجی و شرکتهای پیمانکاری صنعت نفت در استان تهران را بررسی کرده است. در صنعت نساجی حدود 78 شرکت خانوادگی و در صنعت نفت 80 شرکت خانوادگی شناسایی و در نهایت یک نمونهی 88 تایی از دو صنعت به عنوان نمونهی آماری بررسی شد. یافتههای تحقیق نشان میدهند که اندازهی شرکت، کنترل کسبوکار خانوادگی، برنامه و اهداف کسبوکار بهطور معناداری با بدهی شرکت دارای ارتباط است.
A limited series of studies on capital structure have been conducted on small-to-medium size enterprises (SMEs). Recent family-bases business literature suggests that these processes are influenced by firm owners’ attitudes toward the utility of debt as a form of financing. Other factors like culture, entrepreneurial characteristics, and prior experiences may also be involved. This study intends to present a model for family business financing and in view of the research conducted by Claudio A.Romono et al. This survey deals with textile and oil industries in Tehran. Almost 78 family businesses in textile industry and 80 family businesses in oil industry were identified. A sample of 88 firms from the two industries was investigated in our study. If findings suggest that the firm size, family control, business planning, and business objectives are significantly associated with debt.
https://jed.ut.ac.ir/article_22977_7bbd14724c0898376a5f60f105edce33.pdf
تأمین مالی
ساختار سرمایه
کارآفرینی
کسبوکار خانوادگی
Capital structure
family business
Financing
Entrepreneurship